۲۳۸- وعن ابن عمر رضي الله عنهما أَنَّ رسولَالله صلی الله علیه و آله و سلم قال: «المُسْلِمُ أَخُو المُسْلِم، لا يظْلِمُه ولا يُسْلِمه، مَنْ كَانَ فِي حَاجَةِ أَخِيهِ كَانَ اللَّهُ فِي حاجتِه، ومَنْ فَرَّج عنْ مُسْلِمٍ كُرْبةً فَرَّجَ اللَّهُ عنْهُ بِهَا كُرْبَةً مِنْ كُرَبِ يوْمَ الْقِيامَةِ، ومَنْ سَترَ مُسْلِمًا سَتَرهُ اللَّهُ يَوْم الْقِيَامَةِ». [متفقٌ عليه]([۱])
ترجمه: ابنعمر رضي الله عنهما میگوید: رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: مسلمان، برادرِ مسلمان است؛ به او ظلم نمیکند و او را تسلیمِ (ظالم) نمیگرداند. کسی که در جهت برطرف کردن نیازِ برادرش بکوشد، الله نیاز او را برآورده میسازد؛ و هرکس مشکلی از مسلمانی را حل کند، الله در برابرِ آن، مشکلی از مشکلات قیامتِ او را رفع میکند. و هرکس، (عیبِ) مسلمانی را بپوشاند، الله در قیامت، (عیوب و گناهان) او را میپوشاند».
شرح
مؤلف رحمه الله حدیثی از عبدالله بن عمر رضي الله عنهما نقل کرده که در آن، آمده است: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «مسلمان، برادرِ مسلمان است»؛ یعنی برادر دینی اوست. همانطور که الله متعال میفرماید:
﴿فَأَصۡبَحۡتُم بِنِعۡمَتِهِۦٓ إِخۡوَٰنٗا﴾ [آل عمران: ١٠٣]
و به لطف الله، با هم برادر شدید.
همچنین میفرماید:
﴿فَإِن لَّمۡ تَعۡلَمُوٓاْ ءَابَآءَهُمۡ فَإِخۡوَٰنُكُمۡ فِي ٱلدِّينِ﴾ [الأحزاب: ٥]
و اگر پدرانشان را نمیشناختید، برادران دینی شما هستند.
برادریِ ایمانی و دینی، مستحکمترین پیوند برادریست و از برادری نسبی نیز استوارتر است؛ زیرا گاه دو برادر، از هم بدِشان میآید و حتی نسبت به یکدیگر کینه و دشمنی دارند. چنانکه تجربه، ثابت کرده است؛ و در آخرت نیز چنین حالتی پیش میآید. الله متعال میفرماید:
﴿ٱلۡأَخِلَّآءُ يَوۡمَئِذِۢ بَعۡضُهُمۡ لِبَعۡضٍ عَدُوٌّ إِلَّا ٱلۡمُتَّقِينَ ٦٧﴾ [الزخرف: ٦٧]
دوستان، در آن روز دشمن یکدیگرند، جز پرهیزکاران.
ولی برادریِ دینی، در دنیا و آخرت، استوار است و برای زندگانی انسان و آخرتِ او، مفید میباشد. البته در این نوع از برادری، مسایلی چون ارث بردن از یکدیگر و وجوب نفقه و امثال آن، وجود ندارد.
سپس فرمود: «به او ظلم نمیکند و او را تسلیمِ (ظالم و دشمن) نمیگرداند»؛ یعنی هیچ ظلمی به برادر مسلمانش در جان و مال و آبرو و ناموس و خانوادهی او روا نمیدارد و او را تسلیم ظالم نمیگرداند؛ بلکه از او دفاع میکند. لذا نسبت به برادرش، دو نکتهی مهم را رعایت مینماید:
اول اینکه خودش به او ستم نمیکند.
و دوم اینکه در برابر ظلم و ستمِ دیگران، از او دفاع مینماید و او را تسلیم ظالم نمیگرداند.
از اینرو علما رحمهمالله گفتهاند: بر هر مسلمانی واجب است که از آبرو، جان و مالِ برادر مسلمانش دفاع کند؛ یعنی وقتی شنید که کسی به او دشنام میگوید یا غیبتش را میکند، واجب است که در برابر این ناسزاگویی و غیبت، از او دفاع نماید. همچنین اگر کسی میخواست به برادر مسلمان شما تعدی کند و توانایی دفاع از او را داشتید، بر شما واجب است که از او دفاع کنید. یا اگر کسی، قصد داشت که مال او را تصاحب نماید، واجب است که به دفاع و پشتیبانی از برادر مسلمان خویش برخیزید.
سپس رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «وَاللَّهُ فِي حَاجَةِ الْعَبْدِ مَا كَانَ الْعَبْدُ فِي حَاجَةِ أَخِيهِ»؛([۲]) یعنی: وقتی برای رفع نیازِ برادر مسلمان خود تلاش کنید و به او کمک نمایید، الله متعال نیز به شما در رفع نیازهایتان کمک خواهد کرد و به پاس این عمل نیک، به شما در مشکلات و رفع نیازهایتان یاری میرساند.
از این حدیث، چنین برداشت میکنیم که اگر انسان به برادر مسلمان خود ستم کند یا او را تسلیم ظالم بگرداند و در برابر ستمگر به دفاع از او برنخیزد یا به فکرِ رفعِ نیازهای وی نباشد، پیوند برادریِ او، ضعیف و ناقص است و از خیر و نیکی فراوانی که همان نصرت و یاری الله عزوجل میباشد، محروم میگردد.
سپس فرمود: «ومَنْ فَرَّج عنْ مُسْلِمٍ كُرْبةً فَرَّجَ اللَّهُ عنْهُ بِهَا كُرْبَةً مِنْ كُرَبِ يوْمَ الْقِيامَةِ، ومَنْ سَترَ مُسْلِمًا سَتَرهُ اللَّهُ يَوْم الْقِيَامَةِ»؛ یعنی: «هرکس، مشکلی از مسلمانی را حل کند، الله، در برابرِ آن، مشکلی از مشکلات قیامتِ او را رفع مینماید». «كُرْبة»، به هر مشکل و تنگنایی گفته میشود که بر انسان دشوار است و او را نگران و غمگین میگرداند. لذا اگر مشکلی از برادر مسلمان خویش را حل کنید، الله متعال نیز مشکلی از مشکلات قیامت شما را رفع میکند. دامنهی رفع مشکلات، گسترده است که نمونههایی از آن را ذکر میکنم: اگر کسی مشکل مالی داشته باشد، میتوانید با کمک مالی به او مشکلش را رفع کنید. یا کسی مشکل روحی دارد و با تلاش و کوشش فراوان، اعتماد به نفس را به او برمیگردانید و بدینسان مشکل او را حل مینمایید. شخصی، نگران و غمگین است؛ میتوانید با مهر و محبت، به او روحیهی دوباره بدهید تا باور کند و دریابد که هیچ غم و اندوهی، ماندگار نیست و امکان ندارد که وضعیت انسان، همیشه یکگونه باشد و تغییری در آن ایجاد نشود. ضمن اینکه میتوانید برایش توضیح دهید که در چنین شرایطی میتواند به اجر و پاداش فراوانی دست یابد.
رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: «وَمَنْ سَتَرَ مُسْلِمًا سَتَرَهُ اللَّهُ فِى الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ»؛ یعنی: «و هرکس، (عیبِ) مسلمانی را بپوشاند، الله در دنیا و آخرت، (عیوب و گناهان) او را میپوشاند». البته این، مطلق و بدون قید نیست؛ زیرا اگرچه پوشاندن عیوب و گناهان دیگران، کار پسندیده و نیکیست، اما گاه، حرام و ناجایز است؛ لذا اگر آدمِ شرور و بدکاری را دیدیم که مرتکب گناه و معصیت میشود و پوشاندن این عیب او، باعث میشود که نسبت به گناه کردن جسورتر و گستاختر گردد، نباید از گناه او چشمپوشی نماییم؛ بلکه برای جلوگیری از افزایش جرم و جنایت او، مطابق رهنمودهای دینی عمل میکنیم و او را تحویل مجریان احکام و قوانین شریعت میدهیم؛ اما اگر این شخص، آدمیست که به شرارت و بدکاری شهرت ندارد و اتفاقی یا به صورت موردی، چنین خطایی از او سر زده است، از گناهش چشمپوشی نموده، آن را برای مسؤولان و مجریان و سایر مردم بازگو نمیکنیم. اگر عیبش را بپوشانیم، الله متعال در دنیا و آخرت، عیوب و گناهانِ ما را میپوشاند.
پوشاندن عیوب طبیعی و خدادادی افراد نیز، در این مفهوم میگنجد؛ به عنوان مثال: اگر کسی به بیماریهای پوستی مانند «پیسی»، «زردزخم» و امثال آن، مبتلاست و خود، این را از دیگران پنهان میکند، نباید بر او خرده بگیریم یا رازش را پیشِ این و آن، برملا کنیم تا الله متعال نیز در دنیا و آخرت، عیوب ما را بپوشاند. همچنین اگر کسی، خوشاخلاق نیست و شما از بدخویی او آگاهید، ولی خودش سعی میکند در برابر مردم خود را خود را خوشخلق نشان دهد، عیبش را بپوشانید تا الله متعال در دنیا و آخرت، عیوب شما را بپوشاند. همانطور که چشمپوشی از گناهان دیگران و پوشاندن گناهانی که مرتکب میشوند، بر دو گونه است: اگر شخصی که مرتکب بدی میشود، آدم شروریست که چشمپوشی از گناهانش، جسارت و گستاخی او را بیشتر میگرداند، نباید گناهانش را بپوشانیم؛ اما اگر کسی، در مجموع آدمِ بد و شروری نیست، ولی لغزشی از او سر میزند، گناهش را میپوشانیم. ناگفته نماند که پوشاندن عیوب دیگران، بهمراتب از پوشاندن گناهانشان، برتر و بهتر است.
([۱]) صحیح بخاری، ش: ۲۴۴۲؛ و صحیح مسلم، ش: ۲۵۸۰.
([۲]) روایت مسلم (۲۶۹۹) و دیگران بهنقل از ابوهریره رضي الله عنه با این الفاظ: «اللَّه فِي عَوْنِ الْعَبْدِ مَا كَانَ الْعَبْدُ فِي عَوْنِ أَخِيهِ». و نیز با لفظ: «حاجة» به روايت: نسائی در الكبري (۴ رحمه الله۳۰۹) و ابن ابيشيبه (۷ رحمه الله۱۶۴).