۲۳۵- وعنْهَا رضي الله عنها قالَت: نَهَاهُمْ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله و سلم عَن الْوِصال رَحْمةً لهُم، فقالوا: إِنَّكَ تُواصل؟ قال: «إِنِّي لَسْتُ كَهَيئَتِكُمْ إِنِّي أَبِيتُ يُطْعِمُني رَبِّي ويَسْقِيني». [متفقٌ عليه]([۱])
مَعناه: يجعَلُ فيَّ قُوَّةَ مَنْ أَكَلَ وَشَرَب.
ترجمه: عایشه رضي الله عنها میگوید: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بهخاطر مهر و شفقتی که به یارانش داشت، آنها را از روزهی «وصال» (یعنی روزه گرفتن دو روز پیاپی یا بیشتر، بدون افطار یا خوردن چیزی) منع فرمود. اصحاب رضي الله عنهم عرض کردند: شما، خود روزهی «وصال» میگیرید؟ فرمود: «من با شما فرق دارم؛ من، شب را در حالی سپری میکنم که پروردگارم به من آب و غذا میدهد».
[نووی: معنایش این است که به من قدرتِ شخصی را میدهد که میخورد و میآشامد.]
شرح
مؤلف رحمه الله روایتی از عایشه رضي الله عنها نقل کرده که فرموده است: «إِنْ كَان رسولُالله صلی الله علیه و آله و سلم لَيدعُ الْعَمَل، وهُوَ يُحِبُّ أَنَ يَعْملَ بِه، خَشْيةَ أَنْ يَعْمَلَ بِهِ النَّاسُ فيُفْرَضَ عَلَيْهِمْ».
حرفِ «إِنْ» که در ابتدای این روایت آمده است، مخفّفِ حرف «إِنَّ» میباشد. علمای علم نحو یا کارشناسان زبان عربی، میگویند: اسمِ این حرف محذوف است و آن را «ضمیر شأن» مینامند و جملهی «كَان لَيدعُ»، خبرِ آن است. پس، جمله، مثبت است، نه منفی و بدین معناست که: چهبسا رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم دوست داشت که عملی را انجام دهد، ولی از ترس اینکه مردم نیز به آن عمل کنند و بر آنان فرض شود، و بدینسان در رنج و زحمت بیفتند، آن را ترک میکرد. چنانکه در ماهِ رمضان، به نماز ایستاد. تعدادی از صحابه نیز جمع شدند و با او نماز خواندند. شب دوم تعدادیِ بیشتری از صحابه، در این جماعت شرکت کردند و شب سوم، جمعیت خیلی بیشتر شد. لذا رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم در مسجد نماز نخواند و برای قیام شب به خانه رفت؛ دلیلش را برای یارانش چنین بیان فرمود: «أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّهُ لَمْ يَخْفَ عَلَيَّ مَكَانُكُمْ وَلَكِنِّي خَشِيتُ أَنْ تُفْتَرَضَ عَلَيْكُمْ فَتَعْجِزُوا عَنْهَا»؛([۲]) یعنی: «دیشب متوجه شدم که اجتماع کردهاید؛ ولی ترسیدم که نماز شب بر شما فرض گردد و شما از ادای آن، عاجز شوید». از اینرو رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم قیام رمضان را بهصورت جماعت، ترک کرد تا مبادا نماز شب بر امتش فرش شود. و این، از مهر و شفقت وی نسبت به امتش بود. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بارها میفرمود: اگر امتم در رنج و زحمت نمیافتادند، چنین و چنان میکردم یا به این کار دستور میدادم. چنانکه فرموده است: «لَوْلا أَنْ أَشُقَّ عَلَى أُمَّتِي، لأَمَرْتُهُمْ بِالسِّوَاكِ عِندَ كُلِّ صَلاةٍ»؛([۳]) یعنی: «اگر بر امتم دشوار نمیشد، به آنها دستور میدادم که برای هر نماز، مسواک بزنند». این، از مهربانی رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم نسبت به امتش بود؛ چنانکه باری نماز عشاء را بهتأخیر انداخت و آن را در پایان وقت، ادا کرد و فرمود: «إنَّهُ لَوَقْتُهَا لَوْلاَ أَنْ أَشُقَّ عَلَى أُمَّتِي»؛ یعنی: «این، وقت نماز عشاست؛ اگر برای امتم دشوار نبود». ولی چهبسا رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم عملی را ترک میکرد یا به انجام آن دستور نمیداد تا امتش در رنج و زحمت نیفتند.
روایتی که عایشه رضي الله عنها دربارهی روزهی «وصال» نقل کرده، بیانگرِ این موضوع است. عایشه رضي الله عنها میگوید: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بهخاطر مهر و شفقتی که به یارانش داشت، آنها را از روزهی «وصال» منع فرمود. روزهی وصال، این است که انسان دو روز پیاپی یا بیشتر، بدون اینکه چیزی بخورد یا بیاشامد، روزه بگیرد؛ یعنی دو سه شبانهروز یا بیشتر، چیزی نخورد و روزه بگیرد! پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از این کار منع فرموده است؛ اما صحابه رضي الله عنهم چنین برداشت کردند که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بهخاطر مهر و شفقتی که به آنها دارد، آنان را از این عمل، منع فرموده است، نه بهخاطر کراهت این عمل. از اینرو دو سه شبانهروز پیاپی، بدون اینکه چیزی بخوردند و بیاشامند، روزه گرفتند تا اینکه هلال ماه شوال دیده شد. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «لَوْ تَأَخَّرَ الْهِلال لَزِدْتُكُمْ»؛ یعنی: «اگر هلال ماه دیده نمیشد، باز هم اجازه میدادم که روزهی وصال بگیرید» تا رنج گرسنگی و تشنگی را دریابید و بفهمید که چرا از روزهی وصال منع شدهاید. در هر حال، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بهخاطر مهر و شفقتی که به یارانش داشت، آنها را از روزهی «وصال» منع فرمود. اصحاب رضي الله عنهم عرض کردند: شما، خود روزهی «وصال» میگیرید؟ فرمود: «إِنِّي لَسْتُ كَهَيئَتِكُمْ إِنِّي أَبِيتُ يُطْعِمُني رَبِّي ويَسْقِيني»؛([۴]) «من با شما فرق دارم؛ من، شب را در حالی سپری میکنم که پروردگارم به من آب و غذا میدهد». به عبارت دیگر، شب را در عبادت و یاد پروردگارم میگذرانم و این، مرا از خوردن و آشامیدن، بینیاز میگرداند و گرسنگی و تشنگی را احساس نمیکنم. تجربه نیز همین را ثابت کرده که وقتی شخصی به کار مهمی مشغول میشود، خوردن و آشامیدن را فراموش میکند. چنانکه شاعری دربارهی معشوقهی خویش میگوید:
لها أحاديث مِن ذکراک تشغلها عن الشراب وتلهيـها عـن الزاد
وقتی از تو سخن میگوید، آنقدر به یاد تو مشغول میشود که خوردن و آشامیدن را از یاد میبرد.
آری! گاه، انسان به کاری مشغول میشود و خوردن و آشامیدن را فراموش میکند؛ مانند برخی از طلاب علم و دانشجویان که وقتی به درس و مطالعه میپردازند، ممکن است از صبح تا شب در کتابخانه بمانند و بدون اینکه احساس گرسنگی یا تشنگی کنند، مشغول مطالعه شوند و خواب و خوراک نداشته باشند. طالب دنیا نیز همینگونه است؛ چه بسیار کسانی که در دفتر کار خویش میمانند و آنقدر مشغول حساب و کتاب میشوند که ساعتها میگذرد و هیچ نمیخورند.
گفته میشود: ثروتمندی، آنقدر به کار و حساب و کتاب خویش مشغول شده بود که زن و فرزند خویش را فراموش کرده بود؛ انگار زن و بچه نداشت. بر عکس، همسایهی فقیرش، به خانوادهی خود رسیدگی میکرد و چنین بهنظر میرسید که خانوادهی خوشبختی هستند. آخِرش همسرِ مردِ ثروتمند، ناراحت شد و به شوهرش گفت: از همسایه یاد بگیر که چهطور به خانوادهاش توجه دارد. ثروتمند، همینکه به این موضوع پی برد، همسایهی فقیرش را نزد خویش خواند و به او گفت: چون نیازمند هستی، سرمایهای در اختیارت میگذارم تا به کسب و کار و تجارت، بپردازی. مدتی نگذشت که این فقیر نیز از خانوادهاش غافل شد؛ بهگونهای که همانند گذشته با آنها نمینشست و به آنان، توجه نمیکرد. و بدین ترتیب همانندِ تاجرِ ثروتمند گردید.
نتیجه اینکه وقتی انسان، به کاری مشغول شود که به آن علاقه دارد، همه چیز را از یاد میبرد؛ از اینرو پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «من با شما فرق دارم؛ من، شب را در حالی سپری میکنم که پروردگارم به من آب و غذا میدهد». برخی از علما، از این حدیث چنین برداشت کردهاند که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شبها، از نعمتهای بهشتی استفاده میکرد؛ یعنی خوراکیها و آشامیدنیهایی از بهشت برایش میآوردند. این، برداشتِ نادرستیست؛ زیرا در این صورت، دیگر، روزهی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم روزهی وصال نبود. لذا مفهوم حدیث، این است که شب را در عبادت و یاد پروردگارم میگذرانم و این، مرا از خوردن و آشامیدن، بینیاز میگرداند و گرسنگی و تشنگی را احساس نمیکنم.
([۱]) صحیح بخاری، ش: ۱۹۶۴؛ و صحیح مسلم، ش: ۱۱۰۵
([۲]) صحیح بخاری، ش: (۹۲۴، ۱۱۲۹)، و مسلم، ش: ۷۶۱ بهنقل از عایشه رضي الله عنها.
([۳]) صحیح بخاری، ش: (۸۸۷، ۷۲۴۰)؛ و مسلم، ش: ۲۵۲ بهنقل از ابوهریره رضي الله عنه.
([۴]) صحیح بخاری، ش: ۷۲۹۹؛ و مسلم، ش: ۱۱۰۳ بهنقل از ابوهریره رضي الله عنه؛ و نیز روایت: مسلم، ش: ۱۱۰۵ بهنقل از عایشه رضي الله عنها، و ش: ۱۱۰۴ بهنقل از انس رضي الله عنه.