سه‌شنبه 22 ربیع‌الثانی 1447
۲۲ مهر ۱۴۰۴
14 اکتبر 2025

۲۲۸- وعنه قال: قال رسولُ‌الله صلی الله علیه و آله و سلم: «مَن مَرَّ فِي شَيْءٍ مِنْ مَسَاجِدِنَا، أَوْ أَسْوَاقِنَا، ومَعَه نَبْلٌ فَلْيُمْسِكْ، أَوْ لِيَقْبِضْ عَلَى نِصالِهَا بِكفِّهِ أَنْ يُصِيب أَحَدًا مِنَ الْمُسْلِمِينَ مِنْهَا بِشَيْءٍ». [متفق عليه]

۲۲۸- وعنه قال: قال رسولُ‌الله صلی الله علیه و آله و سلم: «مَن مَرَّ فِي شَيْءٍ مِنْ مَسَاجِدِنَا، أَوْ أَسْوَاقِنَا، ومَعَه نَبْلٌ فَلْيُمْسِكْ، أَوْ لِيَقْبِضْ عَلَى نِصالِهَا بِكفِّهِ أَنْ يُصِيب أَحَدًا مِنَ الْمُسْلِمِينَ مِنْهَا بِشَيْءٍ». [متفق عليه]([۱])

ترجمه: ابوموسی رضي الله عنه می‌گوید: رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «هرکس، با نیزه از مساجد یا بازارهای ما می‌گذرد، باید نوک آن را با دست خویش بگیرد تا مبادا به یکی از مسلمانان برخورد کند و آسیبی به او برساند».

([۱]) صحیح بخاری، در چندین مورد؛ از جمله: (۴۵۲، ۷۰۷۵)؛ و صحیح مسلم، ش: ۲۶۱۵.

 

شرح

مؤلف رحمه الله تعدادی حدیث درباره‌ی مدارا با مسلمانان ذکر کرده است؛ از جمله حدیث ابوموسی اشعری رضي الله عنه که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: «هرکس، با نیزه از مساجد یا بازارهای ما می‌گذرد، باید نوک آن را با دست خویش بگیرد تا مبادا به یکی از مسلمانان برخورد کند و آسیبی به او برساند». نوک نیزه یا پیکان، بُرنده است و اگر به بدنِ کسی اصابت کند، باعث خون‌ریزی و جراحت می‌گردد؛ اما اگر انسان مراقب باشد، دیگر خطری ندارد و به ره‌گذران آسیبی نمی‌رسد. برخی از افراد، با خود نیزه داشتند و بی‌پروا در کوچه و بازار راه می‌رفتند و چه‌بسا باعث زخمی شدن رهگذران می‌شدند.

عصا نیز همین گونه است؛ اگر با خود عصا دارید، آن را عمودی بگیرید، نه افقی؛ زیرا ممکن است به کسانی که پشتِ سر یا جلویِ شما در حرکتند، برخورد کند و آسیبی به آنان برساند. یا کسانی که از چتر استفاده می‌کنند؛ باید دقت نمایند که باعث اذیت و آزار سایر ره‌گذران نشوند. رعایت این نکته در کوچه و بازار، بسیار ضروری‌ست؛ زیرا اذیت و آزار دیگران، مسأله‌ی کوچک و کم‌اهمیتی نیست. الله عزوجل می‌فرماید:

﴿وَٱلَّذِينَ يُؤۡذُونَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ بِغَيۡرِ مَا ٱكۡتَسَبُواْ فَقَدِ ٱحۡتَمَلُواْ بُهۡتَٰنٗا وَإِثۡمٗا مُّبِينٗا ٥٨﴾                                                                                         [الأحزاب: ٥٨]

و آنان که مردان و زنان مؤمن را بی‌آنکه مرتکب گناهی شده باشند، می‌آزارند، بدون تردید تهمت و گناه آشکاری بر دوش کشیده‌اند.

یکی از احادیثی که مؤلف ذکر کرده، حدیث ابوهریره رضي الله عنه است که می‌گوید: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم حسن بن علی رضي الله عنهما را بوسید و اقرع بن حابس نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بود. حسن بن علی رضي الله عنهما نوه‌ی دختری پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، یعنی فرزندِ فاطمه رضي الله عنها بود. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم حسن و حسین رضي الله عنهما را خیلی دوست داشت و چنین به‌ نظر می‌رسد که حسن را بیش از حسین دوست داشته است؛ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم درباره‌ی حسن رضي الله عنه فرمود: «إنَّ ابْنِي هَذَا سَيِّدٌ وَلَعَلَّ اللَّهَ أَنْ يُصْلِحَ بِهِ بَيْنَ فِئَتَيْنِ مِنْ الْمُسْلِمِينَ»؛([۱]) یعنی: «این فرزندِ من، آقاست؛ امید است که الله، او را سببِ صلح و سازشِ دو گروه از مسلمانان، قرار دهد». همین‌طور هم شد و زمانی که حسن رضي الله عنه پس از پدرش، علی بن ابی‌طالب رضي الله عنه به خلافت رسید، پس از آن‌که مسایل و فتنه‌هایی پدید آمد، به‌خاطر جلوگیری از قتل و خون‌ریزی در میانِ مسلمانان، از خلافت چشم‌پوشی کرد و آن را به معاویه بن ابی‌سفیان رضي الله عنهما واگذار نمود؛ زیرا خوب می‌دانست که در میان مردم، افرادِ شروری هستند که خیرخواه او و سایر مسلمانان نیستند و نزدش می‌آیند و او را می‌فریبند و به جنگ و قتال با سایر مسلمانان تشویق می‌کنند؛ همان‌گونه که چندی بعد، برادرش حسین رضي الله عنه را فریفتند و در نهایت، به او خیانت کردند که نتیجه‌اش حادثه‌ی کربلا و کشته شدن حسین و تعدادی از یارانش رضي الله عنهم بود؛ اما حسن رضي الله عنه خلافت را به معاویه بن ابی‌سفیان واگذار کرد و بدین‌سان فرموده‌ی رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم به حقیقت پیوست که: وَلَعَلَّ اللَّهَ أَنْ يُصْلِحَ بِهِ بَيْنَ فِئَتَيْنِ مِنْ الْمُسْلِمِينَ»؛([۲]) یعنی: «الله، حسن را سببِ صلح و سازشِ دو گروه از مسلمانان، قرار خواهد داد».

آن‌گاه که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نوه‌اش، حسن رضي الله عنه را بوسید، اقرع بن حابس- یکی از سرداران قبیله‌ی «بنی‌تمیم»- آن‌جا بود؛ روشن است که صحرانشینان، مقداری سرسخت و سنگ‌دل بوده‌اند. اقرع گفت: من، ده فرزند دارم و هیچ‌یک از آن‌ها را نبوسیده‌ام. رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم به او نگاه کرد و فرمود: «کسی که رحم نکند، مورد رحمت قرار نمی‌گیرد»؛ یعنی کسی که نسبت به بندگان الله عزوجل مهربان نیست، از رحمت الهی محروم می‌شود. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هم‌چنین فرموده است: «الرَّاحِمُونَ يَرْحَمهُمْ الرَّحْمَن»؛([۳]) یعنی: «پروردگار رحمان به بندگان مهربانش، رحم می‌کند».

این، بیان‌گر آن است که انسان باید با کودکان، مهربان باشد؛ از این رو به اهمیت بوسیدن فرزندان و نوه‌ها پی‌ می‌بریم و درمی‌یابیم که بوسیدن کودکان، نوعی محبت به آن‌ها و پیروی از رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم است؛ اما آدم‌های سنگ‌دل به جای محبت به کودکان، کودک‌آزاری می‌کنند و حتی به فرزندِ خردسال خود اجازه نمی‌دهند که در کنارشان بنشیند یا حتی به او اجازه‌ی حرف زدن نمی‌دهند و نمی‌گذارند حرفش را بگوید؛ بلکه بر سرش فریاد می‌زنند! این، بر خلاف سنت نبوی و نیز بر خلاف رحمتی‌ست که الله متعال در قلب بندگانِ مهربانش گذاشته است.

رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم یکی از روزها، با مردم نماز ظهر یا عصر را می‌خواند که نوه‌ی دختری‌اش، امامه نزدش آمد؛ رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم در حالتِ قیام، او را برمی‌داشت و چون به سجده می‌رفت، او را می‌گذاشت. اخلاق پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم کجا و اخلاق ما، کجا؟! الآن اگر کسی، بچه‌ای را در مسجد ببیند، او را از مسجد بیرون می‌کند، چه رسد به این‌که او را در حالتِ قیام در آغوش بگیرد!

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در حالِ سجده بود که حسن یا حسین رویِ پُشت ایشان رفت. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم سجده‌اش را طولانی نمود و وقتی سلام داد، فرمود: «إنَّ ابْنِي ارْتَحَلَنِي فَكَرِهْتُ أَنْ أُعَجِّلَهُ حَتَّى يَقْضِيَ نَهْمَتَهُ»؛([۴]) یعنی: «فرزندم، روی پُشتم رفته بود و چون دوست نداشتم او را به تعجیل بیندازم، (سجده را طولانی کردم) تا کارش را انجام دهد». روزی رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم بالای منبر بود و سخنرانی می‌کرد. در این میان حسن و حسین رضي الله عنهما که لباس نو پوشیده بودند، آمدند و به سر می‌افتادند و نمی‌توانستند، راحت راه بروند. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از منبر پایین آمد و آن دو را در آغوش گرفت و فرمود: «الله متعال، راست فرموده است؛﴿إِنَّمَآ أَمۡوَٰلُكُمۡ وَأَوۡلَٰدُكُمۡ فِتۡنَةٞ﴾». یعنی: «اموال و فرزندانتان، فقط مایه‌ی آزمایش شما هستند». و سپس افزود: «به این دو بچه نگاه کردم که نمی‌توانستند خوب راه بروند و به سَر می‌افتادند؛ لذا نتوانستم صبر کنم».([۵]) از این‌رو پایین آمدم و آن‌ها را با خود، بالای منبر آوردم.

همه‌ی این روایت‌ها، بیان‌گر این است که باید با کودکان، مهربان باشیم و با آن‌ها مدارا کنیم. و این، سببِ برخورداری از رحمت الله عزوجل خواهد بود. امید است که الله متعال، همه‌ی ما را مشمول لطف و رحمت و احسان خویش قرار دهد.

([۱]) صحیح بخاری، ش: ۲۷۰۴، ۳۶۲۹، ۳۷۴۶، ۷۱۰۹) به‌نقل از ابی‌بکره رضي الله عنه.

([۲]) صحیح بخاری، ش: ۲۷۰۴، ۳۶۲۹، ۳۷۴۶، ۷۱۰۹) به‌نقل از ابی‌بکره رضي الله عنه.

([۳]) صحیحٌ لغیره؛ روایت: ترمذی در الجامع (۱۹۴۲)؛ ابوداود (۴۹۴۱)؛ احمد در مسندش (۲ رحمه الله۱۶۰)؛ ابن‌ابی‌شیبه در المصنف (۴ رحمه الله۲۱۴)؛ و حمیدی در سندش (۵۹۱). بخاری نیز این روایت را در الکنی (۵۷۴) از حمیدی نقل کرده است. و نیز عثمان بن سعید دارمی در الرد علی الجهمیه (۶۹)، و حاکم در المستدرک (۴ رحمه الله۱۷۵). همگی از طریق سفیان ین عمرو بن دینار از ابوقابوس، غلام آزادشده‌ی عبادلله بن عمرو، از عیدالله بن عمرو به صورت مرفوع.

می‌گویم: ابن ابی‌حاتم، در الجرح والتعدیل (۹ رحمه الله۴۲۹) از «ابوقابوس» نام برده و هیچ جرح یا تعدیلی برای وی ذکر نکرده است؛ و این، بدین معناست که او را ثقه دانسته است؛ زیرا در مقدمه (۱ رحمه الله۹) بدین نکته تصریح کرده که وقتی یکی از راویان طبقه‌ی تابعیین بدون تجریح، ذکر شود و هیچ‌یک از ائمه، او را جرح نکرده باشد، این بیان‌گر ثقه بودن اوست. ابن حبان، ابوقابوس را در الثقات (۶۴۲۸) نام برده است. و حافظ در اللسان (۵۶۲۷) می‌گوید: ترمذی، حدیثش را صحیح دانسته است. ذهب در المغنی فی الضعفاء، او را نام برده و گفته است: شناخته نمی‌شود. این، اشتباه است؛ زیرا ابن ابی‌حاتم و ترمذی، درباره‌اش سخن گفته‌اند. این حدیث، جزو احادیث «مسلسل» است و تسلسل آن در اول، می‌باشد. ر.ک: تدریب الراوی از سیوطی (۲ رحمه الله۱۸۹)، و المحدث الفاصل از رامهرمزی (۱ رحمه الله۵۶۶).

([۴]) صحیح است؛ روایت: احمد در مسندش (۳ رحمه الله۴۹۳)، و روایت نسائی، آن‌گونه که در المجتبی (۱۱۴۱) آمده است؛ ابن ابی‌شیبه (۶ رحمه الله۳۷۹) و از طریق او، ابن ابی‌عاصم در الآحاد والمثانی (۹۳۴) از یزید بن هارون از جریر بن حازم از محمد بن عبدالله بن ابی‌یعقوب از عبدالله بن ابی‌شداد به‌صورت مرفوع. و محمد بن عبدالله، ثقه است.

([۵]) حَسَن است؛ روایت: ابن خزیمه (۱۴۵۶)، ابن‌حبان (۶۰۳۸، ۶۰۳۹)، ترمذی (۳۷۷۴)، احمد در مسندش (۵ رحمه الله۳۵۴) و… به‌نقل از بریده.

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی
مطالب مرتبط:

۲۴۴- وعن أَبي عُمارة الْبراءِ بنِ عازبٍ رضي الله عنهما قال: أَمرنا رسولُ‌الله صلی الله علیه و آله و سلم بِسبْع: أَمرنَا بِعِيادة الْمرِيض، وَاتِّبَاعِ الْجنازةِ، وتَشْمِيتِ الْعاطِس، وَإِبْرارِ الْمُقْسِم، ونَصْرِ المظْلُوم، وَإِجابَةِ الدَّاعِي، وإِفْشاءِ السَّلام. وَنَهانَا عَنْ خواتِيمَ أَوْ تَختُّمٍ بالذَّهب، وَعنْ شُرْبٍ بالفَضَّةِ ، وعَنِ المياثِرِ الحُمْر، وَعَنِ الْقَسِّيِّ، وَعَنْ لُبْسِ الحَرِيرِ وَالإِسْتَبْرَقِ وَالدِّيبَاج. [متفق عليه] وفي روايةٍ : وإِنْشَادِ الضَّالةِ فِي السَّبْعِ الأُول.

۲۴۴- وعن أَبي عُمارة الْبراءِ بنِ عازبٍ رضي الله عنهما قال: أَمرنا رسولُ‌الله صلی الله علیه و آله و سلم بِسبْع: أَمرنَا بِعِيادة الْمرِيض، وَاتِّبَاعِ الْجنازةِ، وتَشْمِيتِ الْعاطِس، وَإِبْرارِ الْمُقْسِم، ونَصْرِ المظْلُوم، وَإِجابَةِ الدَّاعِي، وإِفْشاءِ السَّلام. وَنَهانَا عَنْ خواتِيمَ أَوْ تَختُّمٍ بالذَّهب، وَعنْ شُرْبٍ بالفَضَّةِ ، وعَنِ المياثِرِ الحُمْر، وَعَنِ الْقَسِّيِّ، وَعَنْ لُبْسِ الحَرِيرِ وَالإِسْتَبْرَقِ […]

ادامه مطلب …

۲۴۱- وعن أَنسٍ رضي الله عنه عَنِ النَّبيِّ صلی الله علیه و آله و سلم قال: «لا يُؤْمِنُ أَحدُكُمْ حتَّى يُحِبَّ لأَخِيهِ مَا يُحِبُّ لِنَفْسِهِ». [متفقٌ عليه]

۲۴۱- وعن أَنسٍ رضي الله عنه عَنِ النَّبيِّ صلی الله علیه و آله و سلم قال: «لا يُؤْمِنُ أَحدُكُمْ حتَّى يُحِبَّ لأَخِيهِ مَا يُحِبُّ لِنَفْسِهِ». [متفقٌ عليه]([۱]) ترجمه: انس رضي الله عنه می‌گوید: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «ایمان هیچ‌یک از شما کامل نیست تا آن‌که هرچه برای خود می‌پسندد، برای […]

ادامه مطلب …

۲۳۲- وعن جرير بن عبد الله رضي الله عنه قال: قال رسولُ‌الله صلی الله علیه و آله و سلم: «مَنْ لا يَرْحَمِ النَّاس لا يرْحمْهُ الله». [متفقٌ عليه]

۲۳۲- وعن جرير بن عبد الله رضي الله عنه قال: قال رسولُ‌الله صلی الله علیه و آله و سلم: «مَنْ لا يَرْحَمِ النَّاس لا يرْحمْهُ الله». [متفقٌ عليه]([۱]) ترجمه: جریر بن عبدالله رضي الله عنه می‌گوید: رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «هرکس به مردم رحم نکند، الله به او رحم نخواهد […]

ادامه مطلب …

۲۳۳- وعن أَبي هُريرةَ رضي الله عنه أَنَّ رسولَ‌الله صلی الله علیه و آله و سلم قال: «إِذا صلى أَحدُكُمْ للنَّاسِ فلْيُخَفِّف، فَإِنَّ فِيهِمْ الضَّعِيفَ وَالسقيمَ والْكَبِير. وإِذَا صَلَّى أَحَدُكُمْ لِنَفْسِهِ فَلْيطَوِّل ما شَاءَ». [متفقٌ عليه]

۲۳۳- وعن أَبي هُريرةَ رضي الله عنه أَنَّ رسولَ‌الله صلی الله علیه و آله و سلم قال: «إِذا صلى أَحدُكُمْ للنَّاسِ فلْيُخَفِّف، فَإِنَّ فِيهِمْ الضَّعِيفَ وَالسقيمَ والْكَبِير. وإِذَا صَلَّى أَحَدُكُمْ لِنَفْسِهِ فَلْيطَوِّل ما شَاءَ». [متفقٌ عليه]([۱]) وفي روايةٍ: «وذَا الْحاجَةِ». ترجمه: ابوهریره رضي الله عنه می‌گوید: رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: […]

ادامه مطلب …

۲۳۹- وعن أَبي هريرة رضي الله عنه قال: قال رسولُ‌الله صلی الله علیه و آله و سلم: «المُسْلِمُ أَخُو الْمُسْلِم لا يخُونُه ولا يكْذِبُهُ ولا يخْذُلُه، كُلُّ الْمُسْلِمِ عَلَى الْمُسْلِمِ حرامٌ عِرْضُهُ ومالُه ودمُهُ. التَّقْوَى هَاهُنا، بِحسْبِ امْرِىءٍ مِنَ الشَّرِّ أَنْ يَحْقِرَ أَخاهُ المسلم». [ترمذی، این حدیث را روایت کرده و آن را حسن دانسته است.]

۲۳۹- وعن أَبي هريرة رضي الله عنه قال: قال رسولُ‌الله صلی الله علیه و آله و سلم: «المُسْلِمُ أَخُو الْمُسْلِم لا يخُونُه ولا يكْذِبُهُ ولا يخْذُلُه، كُلُّ الْمُسْلِمِ عَلَى الْمُسْلِمِ حرامٌ عِرْضُهُ ومالُه ودمُهُ. التَّقْوَى هَاهُنا، بِحسْبِ امْرِىءٍ مِنَ الشَّرِّ أَنْ يَحْقِرَ أَخاهُ المسلم». [ترمذی، این حدیث را روایت کرده و آن را حسن دانسته […]

ادامه مطلب …

۲۳۶- وعن أَبي قَتادَةَ الْحارِثِ بنِ ربْعي رضي الله عنه قال: قال رسولُ‌الله صلی الله علیه و آله و سلم: «إِنِّي لأَقُومُ إِلَى الصَّلاةِ، وَأُرِيدُ أَنْ أُطَوِّل فِيها، فَأَسْمعُ بُكَاءَ الصَّبِيِّ، فَأَتَجوَّزَ فِي صلاتِي كَرَاهِيَةَ أَنْ أَشُقَّ عَلَى أُمِّهِ». [روايت بخاري]

۲۳۶- وعن أَبي قَتادَةَ الْحارِثِ بنِ ربْعي رضي الله عنه قال: قال رسولُ‌الله صلی الله علیه و آله و سلم: «إِنِّي لأَقُومُ إِلَى الصَّلاةِ، وَأُرِيدُ أَنْ أُطَوِّل فِيها، فَأَسْمعُ بُكَاءَ الصَّبِيِّ، فَأَتَجوَّزَ فِي صلاتِي كَرَاهِيَةَ أَنْ أَشُقَّ عَلَى أُمِّهِ». [روايت بخاري]([۱]) ترجمه: ابوقتاده، حارث بن ربعی رضي الله عنه می‌گوید: رسول‌الله صلی الله علیه و […]

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه