۲۱۶- وعن عبد الله بن عَمْرو بن الْعاص رضي الله عنهما عَنِ النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله و سلم قال: «الْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ لِسانِهِ ويَدِه، والْمُهَاجِرُ مَنْ هَجَرَ ما نَهَى اللهُ عَنْهُ». [متفق عليه]([۱])
ترجمه: عبدالله بن عمرو بن عاص رضي الله عنهما میگوید: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «مسلمان كسيست كه ساير مسلمانان از دست و زبان او در امان باشند. و مهاجر، كسيست كه از آنچه که الله منع كرده است، دوری نمايد».
شرح
مؤلف رحمه الله حدیثی بدین مضمون از عبدالله بن عمرو بن عاص رضي الله عنهما روایت کرده که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: «مسلمان كسيست كه ساير مسلمانان از دست و زبان او در امان باشند. و مهاجر، كسيست كه از آنچه که الله منع كرده است، دوری نمايد».
واژهی «مُسلِم» که در این حدیث آمده، معانی فراوانی دارد؛ از جمله اینکه به معنای «مُستَسلِم» میباشد؛ یعنی کسی که تسلیم میشود. الله عزوجل میفرماید:
﴿قَالَتِ ٱلۡأَعۡرَابُ ءَامَنَّاۖ قُل لَّمۡ تُؤۡمِنُواْ وَلَٰكِن قُولُوٓاْ أَسۡلَمۡنَا﴾ [الحجرات: ١٤]
بادیهنشینان گفتند: «ایمان آوردیم». بگو: ایمان نیاوردهاید؛ بلکه بگویید اسلام آوردهایم.
برخی از مفسران گفتهاند که ﴿قُولُوٓاْ أَسۡلَمۡنَا﴾ یعنی: بگویید: تسلیم شدهایم و با شما نمیجنگیم. البته دیدگاه درست یا مفهوم صحیح، همان است که در ترجمهی آیه ذکر شده است.
یکی دیگر از مفاهیم اسلام، همان اصول یا ارکان پنجگانهایست که در حدیث جبرئیل علیه السلام بیان شده است. جبرئیل علیه السلام از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پرسید: به من بگو که اسلام چیست؟ رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «الإِسلامُ أَنْ تَشْهَدَ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ الله، وأَنَّ مُحَمَّداً رسولُ الله وَتُقِيمَ الصَّلاَةَ وَتُؤتِيَ الزَّكاةَ وتصُومَ رَمضَان، وتحُجَّ الْبيْتَ إِنِ استَطَعتَ إِلَيْهِ سَبيلاً»؛([۲]) یعنی: «اسلام، این است که گواهی دهی معبود راستینی جز الله وجود ندارد و محمد، فرستادهی اوست و نماز را برپا داری و زکات دهی و ماه رمضان را روزه بگیری و اگر توانایی و استطاعت داشتی، به حج خانهی خدا بروی».
یکی دیگر از مفاهیمی که از واژهی «اسلام» برداشت میشود، سلامتی و سازش است؛ بدین معنا که با دیگران، رفتار مسالمتآمیزی داشته باشد و مردم از شرّ او در امان باشند. در حدیثی آمده است: «مسلمان كسيست كه ساير مسلمانان از دست و زبان او در امان باشند». لذا به دیگران دشنام نمیدهد، لعنت یا نفرینشان نمیکند، از آنها غیبت نمیکند و در میانشان سخنچینی نمیکند. خلاصه اینکه مردم، از شرّ زبان او در امان هستند. کنترل زبان، کار چندان آسانی نیست؛ از اینرو پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به معاذ بن جبل رضي الله عنه فرمود: «ألا أُخْبِرُكَ بِمِلاكِ ذلكَ كُلِّهِ؟» یعنی: «آیا تو را از اساس و زیرساختِ همهی این امور، آگاه سازم؟» معاذ رضي الله عنه عرض کرد: بله، ای رسولخدا! رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم زبانش را گرفت و فرمود: «كُفَّ علَيْكَ هذا»؛ یعنی: «مواظبِ این باش». معاذ رضي الله عنه پرسید: ای رسولخدا! مگر ما بهخاطر سخنانی که میگوییم، بازخواست میشویم؟ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «ثَكِلتْكَ أُمُّك، وهَلْ يَكُبُّ النَّاسَ في النَّارِ على وَجُوهِهِم أَوْ عَلَى مَنَاخِرِهِمْ إلاَّ حصَائِدُ ألْسِنَتِهِم؟»([۳]) یعنی: «مادرت به سوگَت بنشیند! مگر جز محصولات زبان (یا سخنانی که مردم میگویند)، چیزِ دیگری آنها را بر چهرههایشان در دوزخ، واژگون میکند؟»
لذا خطرِ زبان از سایرِ اندام بدن، بیشتر است؛ از اینرو هر روز صبح، اعضا و جوارح انسان، از جمله دست و پا و چشمانش با خواهش و التماس از زبان میخواهند که بهخاطر آنها از الله بترسد و میگویند: اگر تو خطا کنی، ما هم مرتکب خطا میشویم و اگر تو درستکار باشی، ما هم درستکار خواهیم بود. شرمگاه انسان نیز همینگونه است؛ رعایت عفت و پاکدامنی، به مجاهدهی نفس و کنترل غرایز جنسی بستگی دارد و کمتر کسی از آفتهای زبان و غرایز جنسی خود سالم میماند، مگر کسی که الله بر او رحم کند.
«مسلمان، کسیست که سایر مسلمانان، از زبان او در امان باشند». یعنی مسلمانِ واقعی، از از سایر مسلمانان به خیر و نیکی یاد میکند، به آنها دشنام نمیدهد، غیبتشان را نمیکند، از سخنچنینی در میان آنها اجتناب مینماید و آدمیست که رفتار مسالمتآمیزی دارد؛ اگر کسی سخنِ بد و ناشایستی به او بگوید، زبانش را حفظ میکند و مانند برخی از مردم نیست که وقتی بدگوییِ برادرِ مسلمانِ خود را میشنوند، خوشحال و حتی همزبان میشوند و شروع به بدگویی از برادرِ مسلمانِ خویش میکنند!
دوم: «مسلمان، کسیست که سایر مسلمانان از دستِ او در امان باشند»؛ یعنی به سوی مردم، دستدرازی و تجاوز نمیکند و همکیشِ خود را کتک نمیزند، او مجروح و زخمی نمیگرداند و مالش را بهناحق نمیگیرد. لذا مسلمان، کسیست که مردم از دست و زبان او، اذیت و آزار نبینند. از این حدیث، چنین برداشت میشود که هرکس، با دست و زبان خویش به مردم آزار برساند، مسلمان نیست؛ هرکس، همهی حرف و تلاش و تکاپوی او، قیل و قال دربارهی بندگان خدا باشد، مسلمان نیست؛ هرکس به آبروی دیگران لطمه بزند و غیبتشان را بکند و گوشتِ آنها را بخورد، مسلمان نیست؛ همچنین اگر کسی با قلدری و شاخ و شانه کشیدن، اموال دیگران را تصاحب کند، مسلمانِ کاملی نیست و باید در رفتار خود، تجدید نظر نماید. این را پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است؛ نه بدین خاطر که ما با شنیدن این سخن، بر معلومات خویش بیفزاییم؛ بلکه باید ضمن کسبِ آگاهی، به آن عمل کنیم. چون «علمِ بیعمل، مانند درخت بیثمر است». بنابراین اگر میخواهیم مسلمانانِ راستینی باشیم، مردم باید از طرف ما احساس امنیت کنند و از دست و زبانمان، در امان باشند. از الله متعال عاجزانه درخواست میکنم که خود، ما را کفایت کند و ما را در پناه خویش قرار دهد و ما را ببخشد؛ بهیقین او، بخشندهی بزرگوار است.