۲۰۸- وَعَن جابرٍ رضي الله عنه أَنَّ رسولَالله صلی الله علیه و آله و سلم قال: «اتَّقُوا الظُّلْمَ فَإِنَّ الظُّلْمَ ظُلُمَاتٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ، واتَّقُوا الشُّحَّ فَإِنَّ الشُّحَّ أَهْلَكَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ، حَمَلَهُمْ على أَنْ سفَكَوا دِماءَهُمْ واسْتَحلُّوا مَحارِمَهُمْ». [روایت مسلم]([۱])
ترجمه: جابر رضي الله عنه میگوید: رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «از ظلم و ستم بپرهیزید؛ زیرا ظلم و ستم، تاریکیهای فراوانی در روز قیامت، در پی خواهد داشت. و از بُخل و آز دوری کنید؛ زیرا امتهای پیش از شما را به هلاکت و نابودی رساند و آنان را بر آن داشت که خونِ یکدیگر را بریزند و حرمتِ ناموس و اموال و آبروی یکدیگر را بشکنند».
شرح
مؤلف رحمه الله، بابی به نام «حرام بودن ظلم و امر به ادای حقوق ستمدیدگان» گشوده است. لذا این باب، دو بخش دارد: بخش اول: حرام بودن ظلم؛ و بخش دوم: وجوب ادای حقوق مظلومان. گفتنیست که ظلم، همان نقص یا کمی و کاستیست؛ چنانکه الله جل جلاله میفرماید:
﴿كِلۡتَا ٱلۡجَنَّتَيۡنِ ءَاتَتۡ أُكُلَهَا وَلَمۡ تَظۡلِم مِّنۡهُ شَيۡٔٗاۚ﴾ [الكهف: ٣٣]
هر دو باغ (به ثمر نشسته بودند) و بدون هیچ کم و کاستی میوه میدادند.
نقص، دو جنیه دارد: یا برخاسته از گستاخی انسان و پرداختن او به اعمال حرام است؛ و یا به سبب کوتاهی در انجام واجبات. بنابراین ظلم، از دو حالت خارج نیست: یا ترک واجب و یا ارتکاب عملِ حرام.
ظلم و ستم، بر دو گونه است: ظلم و ستم در رابطه با حقوق الله عزوجل؛ و ظلم و ستم به حقوق بندگان خدا. بزرگترین ظلم، در رابطه با حقوق الهی، و شرک ورزیدن به پروردگار یکتاست. از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پرسیدند: بزرگترین گناه چیست؟ فرمود: «أَنْ تَجْعَلَ لِلَّهِ نِدًّا وَهُوَ خَلَقَكَ»؛([۲]) یعنی: «شریک قرار دادن برای الله؛ در حالی که الله، آفرینندهی توست».
پس از شرک، گناهان بزرگ (کبیره) و سپس گناهان صغیره، در ردیف ظلم و ستم قرار دارند.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در خطبهی «حج وداع» محورهای سهگانهی ظلم و ستم در رابطه با حقوق الهی را بیان نموده و فرموده است: «إِنَّ دِمَاءَكُمْ وَأَمْوَالكُمْ وَأَعْرَاضكُمْ حَرَامٌ عَلَيْكُمْ كَحُرْمَةِ يَوْمكُمْ هَذَا فِي شَهْركُمْ هَذَا فِي بَلَدكُمْ هَذَا»؛([۳]) یعنی: «همانا جان و مال و آبروی شما، همانند این روز و این ماه و این سرزمین، محترم هستند و تعرض به جان و مال و آبروی یکدیگر، بر شما حرام است». ظلم و ستم در رابطه با جان دیگران، این است که انسان به دیگری تعرض کند و او را بکشد یا مجروحش بگرداند. ستم در رابطه با اموال دیگران، این است که اموال آنها را بهناحق بخورد یا تصاحب کند و یا حقوق مالی آنها را ضایع نماید؛ چه با عدم ادای حقوق آنها و چه با تصاحب حقوقشان؛ یعنی در رابطه با حقوق مالی دیگران، مرتکب عمل حرامی شود. ظلم و ستم در رابطه با آبروی دیگران، این است که با آبروی آنها بازی کند یا با اعمالی از طریق زنا، لواط، تهمتِ ناروا و امثال آن، آبروی کسی را بریزد.
ظلم و ستم با انواع گوناگونی که دارد، حرام است و ستمگر، هیچ و یاوری در برابر الله متعال نخواهد داشت. الله جل جلاله میفرماید:
﴿مَا لِلظَّٰلِمِينَ مِنۡ حَمِيمٖ وَلَا شَفِيعٖ يُطَاعُ ١٨﴾ [غافر: ١٨]
ستمکاران نه دوست و یاوری دارند و نه شفاعتگری که سخنش پذیرفته شود.
یعنی روز قیامت، ستمگران هیچ دوست و پشتیبانی نخواهند داشت که آنها را از عذاب الهی نجات دهد و هیچکس را نمییابند که برای آنها شفاعت کند و شفاعتش پذیرته شود. آنجاست که هر ظالمی، گرفتارِ ظلم و ستم خویش خواهد بود. الله متعال میفرماید:
﴿وَمَا لِلظَّٰلِمِينَ مِنۡ أَنصَارٍ ٢٧٠﴾ [البقرة: ٢٧٠]
و ستمگران، هیچ یاوری ندارند.
یعنی روز قیامت، کسی نمییابند که به آنها کمک کند و آنان را از عذاب الهی نجات دهد.
سپس مؤلف رحمه الله حدیث جابر بن عبدالله رضي الله عنهما را ذکر کرده که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: «از ظلم و ستم بپرهیزید»؛ یعنی: به هیچکس ستم روا مدارید؛ نه به خود و نه به دیگران؛ «زیرا ظلم و ستم، باعث تاریکیهای فراوانی در روز قیامت میگردد».([۴]) روز قیامت، تاریک خواهد بود و روشنایی و نوری در آنجا یافت نمیشود؛ مگر برای کسی که الله بخواهد. لذا کسی که الله روشنایی و نوری برای او فراهم نسازد، هیچ نوری نخواهد داشت؛ البته کسی که مسلمان است، متناسب با درجهی اسلامش، نور و روشنایی خواهد داشت؛ ولی اگر ستمکار باشد، بهاندازهی ظلم و ستمی که مرتکب شده، از روشنایی و نورِ او کاسته میشود؛ زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: از ظلم بپرهیزید؛ زیرا ظلم و ستم، تاریکیهای روز قیامت است».
تأخیر در پرداخت بدهی برای کسانی که توانایی ادای قرض خود را دارند، ظلم و ستم بهشمار میرود؛ زیرا رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: «مَطْلُ الْغَنِيِّ ظُلْمٌ»؛([۵]) «تأخیر نمودن ثروتمند برای ادای بدهیاش، ظلم است». متأسفانه امروزه خیلی از افراد بدهکار، با وجودی که توانایی پرداخت بدهی خود را دارند، اما در پرداخت آن تأخیر میکنند و چون بستانکار طلب خود را مطالبه مینماید، میگویند: فردا. چون فردای آن روز برای دریافت طلب خویش میآید، میگویند: برو، فردا بیا. و بدینسان پرداخت بدهی خود را به تأخیر میاندازند. لذا باید بدانند که این کار، ستم است و آنان را روز قیامت، به تاریکیهای متعددی گرفتار خواهد کرد.
رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «و از حرص و آزِ ثروتاندوزی دوری کنید؛ زیرا بخل و آز، گذشتگان شما را به نابودی و هلاکت کشاند». حرص و آز، انسان را بر آن میدارد که از هر طریقی که شده، حلال باشد یا حرام، به ثروتاندوزی بپردازد. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: «حرص و آز، امتهای پیش از شما را بر آن داشت که خونِ یکدیگر را بریزند و حرمتِ ناموس و اموال و آبروی یکدیگر را بشکنند». آدم بخیل و آزمند، اگر به طمع خویش نرسد، به هر کاری، حتی قتل و آدمکشی دست میزند؛ از دیوار خانهی مردم بالا میرود، راهزنی میکند و سرِ گردنه را میگیرد تا اموال مردم را تاراج نماید؛ از اینرو پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از ظلم و آز، برحذر داشته است؛ ظلم، یعنی تجاوز به حقوق دیگران؛ و آز، یعنی حرص و طمع به اموال دیگران؛ و هردو، حرام است. الله متعال میفرماید:
﴿وَمَن يُوقَ شُحَّ نَفۡسِهِۦ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ٩﴾ [الحشر: ٩]
و کسانی رستگارند که از بُخل و آزِ نفس خویش مصون بمانند.
این آیه، بیانگر این است که اگر کسی در دام طمع و حرص و آز گرفتار شود، نجات نمییابد؛ و کسی رستگار میشود که الله، او را از حرص و آز مصون بدارد. از الله متعال بخواهیم که ما را در پناه خویش قرار دهد و ما را از ظلم و ستم، و از حرص و آز مصون بگرداند.
([۲]) صحیح بخاری، ش: (۴۴۷۷، ۴۷۶۱، ۶۰۰۱، ۶۸۱۱، ۷۵۲۰)؛ و صحیح مسلم، ش: ۸۶ بهنقل از عبدالله بن مسعود رضي الله عنه.
([۳]) صحیح است؛ روایت: بخاری در صحیحش، ش: (۶۷، ۱۰۵، ۱۷۴۱، ۴۴۰۶، ۵۵۵۰، ۷۰۷۸، ۷۴۴۷)؛ و مسلم، ش: ۱۶۷۹ بهنقل از ابیبکره رضي الله عنه. نیز روایت بخاری در صحیحش، بهشمارهی ۱۷۳۹ به نقل از ابن عباس رضي الله عنه و بهشمارهی: (۱۷۴۲، ۴۴۰۳، ۶۰۴۳، ۶۷۸۵) به نقل از ابنعمر رضي الله عنه. و روایت مسلم، ش: ۱۲۱۸ در حدیثی طولانی از جابر رضي الله عنه در وصف حج پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم.
([۴]) صحیح بخاری، ش: ۲۴۴۷؛ و مسلم، ش: ۲۵۷۹ بهنقل از عبدالله بن عمر رضي الله عنهما؛ و نیز روایت مسلم، ش: ۲۵۷۸ بهنقل از جابر بن عبدالله رضي الله عنهما.
([۵]) صحیح بخاری، ش: (۲۲۸۷، ۲۲۸۸، ۲۴۰۰)؛ و مسلم، ش: ۱۵۶۴ بهنقل از ابوهریره رضي الله عنه.