۲۰۳- وعن أَبي زيدٍ أُسامة بْنِ حَارثَةَ رضي الله عنهما قال: سَمِعْتُ رسولَالله صلی الله علیه و آله و سلم يَقُول: «يُؤْتَى بالرَّجُلِ يَوْمَ الْقِيامةِ فَيُلْقَى في النَّار، فَتَنْدلِقُ أَقْتَابُ بَطْنِه، فيَدُورُ بِهَا كَمَا يَدُورُ الحِمَارُ في الرَّحا، فَيجْتَمِعُ إِلَيْهِ أَهْلُ النَّار فَيَقُولُون: يَا فُلانُ مَالَك؟ أَلَمْ تَكُن تَأْمُرُ بالمَعْرُوفِ وَتَنْهَى عَنِ المُنْكَر؟ فَيَقُول: بَلَى، كُنْتُ آمُرُ بالمَعْرُوفِ وَلاَ آتِيه، وَأَنْهَى عَنِ المُنْكَرِ وَآَتِيهِ». [متفق عليه]([۱])
ترجمه: ابوزید، اسامه بن زید رضي الله عنهما میگوید: از رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم که فرمود: «روز قیامت، مردی را میآورند و در دوزخ میاندازند؛ رودههایش پاره میشود و در آتش میریزد. و او، پیرامون آن مانند الاغی که به دَوْر آسیاب میچرخد، دَوْر میزند. دوزخیان در اطراف او جمع میشوند و به او میگویند: فلانی! چرا چنین وضعیتی داری؟ مگر تو، ما را امر به معروف و نهی از منکر نمیکردی؟! میگوید: من، شما را به کارهای نیک و پسندیده امر میکردم، ولی خودم، آن را انجام نمیدادم و شما را از منکر و کارهای زشت باز میداشتم، اما خودم کارهای زشت انجام میدادم».
شرح
مؤلف رحمه الله حدیثی بدین مضمون از اسامه بن زید رضي الله عنهما نقل کرده که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: «روز قیامت، مردی را میآورند و در دوزخ میاندازند؛ رودههایش پاره میشود و در آتش میریزد. و او، پیرامون آن، مانند الاغی که به دَوْر آسیاب میچرخد، دَوْر میزند. دوزخیان در اطراف او جمع میشوند و به او میگویند: فلانی! چرا چنین وضعیتی داری؟ مگر تو، ما را امر به معروف و نهی از منکر نمیکردی؟! میگوید: من، شما را به کارهای نیک و پسندیده، امر میکردم؛ ولی خودم، آن را انجام نمیدادم و شما را از منکر و کارهای زشت باز میداشتم؛ اما خودم کارهای زشت انجام میدادم».
این حدیث، بیانگر وعید و هشدار شدیدی نسبت به کسانیست که گفتار و کردارشان، یکی نیست؛ کسانی که دیگران را به کارهای نیک و پسندیده فرا میخوانند و خود، آن را انجام نمیدهد یا دیگران را از کارهای زشت بازمیدارند و خودشان، مرتکب کارهای زشت میشوند.
رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «روز قیامت، مردی را میآورند و در دوزخ میاندازند»؛ یعنی این کار را فرشتگان انجام میدهند؛ تازه آن شخص، بهنرمی و با ملاطفت وارد دوزخ نمیشود؛ بلکه او را بهشدت و با رفتاری خشن، همانند سنگی که در دریا میافتد، در دوزخ میاندازند. لذا رودههایش پاره میشود و در آتش میریزد. و او، پیرامون آن، مانند الاغی که به دَوْر آسیاب میچرخد، دَوْر میزند. دوزخیان، در اطراف او جمع میشوند.
در گذشته که آسیابهای پیشرفتهی امروزی وجود نداشت، دو سنگ بزرگ را پس از تراشیدن و کندهکاری، روی هم قرار میدادند؛ سنگِ رویی، سوراخی داشت که غلات را از طریق آن داخل آسیاسنگ میریختند. این سنگ را از طریق چوبی رابط، به الاغی میبستند و الاغ به دَوْر آسیا میچرخید و بدینسان، غلات به آرد تبدیل میشد.
شخصی که در دوزخ میافتد، به همین شکل، پیرامونِ رودههایش میچرخد. سایر دوزخیان نزدش میآیند و به او میگویند: فلانی! چرا چنین وضعیتی داری؟ چه چیزی تو را بدین وضعیت درآورده است؟ مگر تو، ما را امر به معروف و نهی از منکر نمیکردی؟! لذا اعتراف میکند و میگوید: «من، شما را به کارهای نیک و پسندیده امر میکردم؛ ولی خودم، آن را انجام نمیدادم». به مردم میگوید: نماز بخوانید؛ اما خودش، نماز نمیخواند. به آنها میگوید: زکات اموالتان را بدهید؛ ولی خودش زکات نمیدهد. میگوید: به پدر و مادرتان نیکی کنید؛ ولی خودش به پدر و مادرِ خویش نیکی نمیکند.
«و شما را از منکر و کارهای زشت باز میداشتم؛ اما خودم کارهای زشت انجام میدادم». به مردم میگوید: غیبت نکنید؛ در معامله خیانت نکنید؛ به خویشاوندان و همسایگان خود، بدی نکنید؛ و مردم را از کارهای زشت و ناپسند بازمیدارد، ولی خودش غیبت میکند؛ در معامله خیانت مینماید؛ به خویشان و همسایگان خویش، بدی میکند و مرتکب کارهای زشت و ناپسندی میشود که دیگران را از آن بازمیدارد! لذا به این عذاب خفتبار گرفتار میگردد.
از اینرو انسان باید امر به معروف را از خویشتن آغاز نماید و ابتدا خودش را به انجام کارهای نیک و پرهیز از کارهای زشت، وادار سازد؛ زیرا نفس ما، پس از رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم بیشترین حق را بر ما دارد:
ابدأ بنفسكَ فانهها عَن غَیِّها فإذا انتهت عنه فأنت حکیم
«از خودت آغاز کن و نفس خویش را از انحراف و کجروی باز دار؛ و اگر نفس تو از کجروی بازآید، بدان که تو حکیم و فرزانهای».