۱۷۱- وعنْ عابسِ بن ربيعةَ قال: رَأَيْتُ عُمَرَ بنَ الخطاب رضي الله عنه يُقَبِّلُ الْحَجَرَ يَعْنِي الأَسْوَدَ ويَقُول: إِني أَعْلَمُ أَنَّكَ حَجَرٌ مَا تَنْفَعُ ولا تَضُر، ولَوْلا أنِّي رأَيْتُ رسولَ الله صلی الله علیه و آله و سلم يُقَبِّلُكَ ما قَبَّلْتُك. [متفقٌ عليه]([۱])
ترجمه: عابس بن ربیعه میگوید: عمر بن خطاب رضي الله عنه را دیدم که «حجرالاسود» را بوسید و گفت: «خوب میدانم که تو، سنگی بیش نیستی و نفع و ضرر نمیرسانی؛ و اگر رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم را نمیدیدم که تو را میبوسید، هرگز تو را نمیبوسیدم».
شرح
حدیثی که مؤلف رحمه الله از عمر بن خطاب رضي الله عنه نقل نموده، در باب اهمیت پیروی از سنت و آداب آن است. عمر رضي الله عنه خانهی کعبه را طواف میکرد و «حجرالاسود» را میبوسید؛ همانطور که میدانید، حجرالاسود، سنگیست که در یکی از پایههای خانههای کعبه قرار گرفته و الله متعال، بوسیدن آن را برای بندگانش مشروع قرار داده است تا بدینسان در برابر او، اظهار بندگی و فروتنی کنند؛ از اینرو عمر رضي الله عنه هنگام بوسیدن آن فرمود: «من خوب میدانم که تو، سنگی بیش نیستی و نفع و ضرر نمیرسانی». عمر رضي الله عنه راست فرمود؛ زیرا سنگها، هیچ نفع و ضرری نمیرسانند و نفع و ضرر فقط به دست الله عزوجل میباشد؛ همانطور که فرموده است:
﴿قُلۡ مَنۢ بِيَدِهِۦ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيۡءٖ وَهُوَ يُجِيرُ وَلَا يُجَارُ عَلَيۡهِ إِن كُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ٨٨ سَيَقُولُونَ لِلَّهِۚ قُلۡ فَأَنَّىٰ تُسۡحَرُونَ ٨٩﴾ [المؤمنون : ٨٨، ٨٩]
بگو: اگر میدانید، پادشاهی و فرمانروایی بر همه چیز، به دست کیست و کیست که امان میدهد و هیچکس در برابرش امان نمییابد؟ خواهند گفت: از آنِ الله است.
عمر رضي الله عنه بیان کرد که تنها بهقصد پیروی از رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم حجرالاسود را میبوسد؛ چنانکه فرمود: «اگر رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم را نمیدیدم که تو را میبوسید، هرگز تو را نمیبوسیدم»؛ یعنی تو را فقط برای پیروی از سنت میبوسم؛ نه بدینخاطر که به نفع و فایدهای از سوی تو امیدوار باشم یا از تو بترسم. این کار را فقط بدین دلیل انجام میدهم که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم انجام داده است. تنها بخش کعبه که بوسیدن آن جایز است، حجر الاسود میباشد؛ البته دست کشیدن بر «رکن یمانی» جایز است؛ بدون اینکه آن را ببوسیم. در رابطه با حجرالاسود، بهتر است که با دست راست برآن دست بکشیم و آنگاه آن را ببوسیم و اگر بوسیدن سنگ ممکن نبود، بر آن دست میکشیم و دست خود را میبوسیم؛ و گرنه، با دست خود به سوی آن اشاره میکنیم و در این حالت، دست خود را نمیبوسیم؛ اما آنچه دربارهی «رکن یمانی» مشروعیت دارد، این است که با دست راست خود، بر آن دست میکشیم و آن را نمیبوسیم. گاه دیده میشود که برخی از افراد ناآگاه با دست چپ خود بر رکن یمانی دست میکشند؛ حال آنکه از دست چپ فقط برای کارهایی مانند پاک کردن نجاست و امثال آن استفاده میشود و دست کشیدن بر رکن یمانی، تعظیم شعایر الهیست؛ لذا نباید با دست چپ خود آن را استلام کنیم.
دو رکن دیگر کعبه، یعنی رکن شامی و رکن عراقی یا رکن شمال شرقی و شمال غربی را نباید بوسید و نباید دست کشید؛ زیرا این دو رکن، همان ارکان و پایههایی نیستند که ابراهیم خلیل علیه السلام کعبه را بر آنها بنا نهاد؛ زیرا قریشیان، تصمیم گرفتند خانهی کعبه را با اموال حلال خود بازسازی نمایند و بدین منظور، از اموال «ربا» استفاده نکنند. عظمت خانهی الله را ببینید که حتی کافران نیز حرمتش را حفظ نمودند و برای بازسازی آن، اموال حلال و پاکیزهای جمعآوری کردند. و چون از اموال حلال و پاکیزهی خود برای بازسازی کعبه کسر آوردند و نتوانستند آن را بر روی پایههایی بنا کنند که ابراهیم علیه السلام پایهگذاری کرده بود، [شش ذراع] از قسمت شمالی کعبه را کم کردند؛ زیرا حجرالاسود در رکن جنوبی قرار دارد و از اینرو نمیتوانستند از ضلع جنوبی خانه، کم کنند. لذا رکن شمال شرقی و شمال غربی، بر روی پایههایی که ابراهیم علیه السلام بنا کرده بود، قرار نگرفت و به همین سبب نیز هیچگاه رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم رکن شمال شرقی و شمال غربی را نبوسید و بر آنها دست نکشید.
در یکی از سالها، معاویه رضي الله عنه با ابنعباس رضي الله عنه مشغول طواف کعبه بود و ار کان چهارگانه یعنی حجرالاسود، رکن یمانی، شمالی و غربی را دست کشید. ابنعباس رضي الله عنهما به او فرمود: چرا دو رکن شمالی (رکن شمال غربی و شمال شرقی) را دست میکشی، حال آنکه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فقط رکن یمانی و حجرالاسود را دست کشید؟ معاویه رضي الله عنه پاسخ داد: همه جای کعبه، محترم است و باید آن را گرامی داشت. ابنعباس رضي الله عنهما که از معاویه رضي الله عنه فقیهتر بود، این آیه را تلاوت کرد:
﴿لَّقَدۡ كَانَ لَكُمۡ فِي رَسُولِ ٱللَّهِ أُسۡوَةٌ حَسَنَةٞ﴾ [الأحزاب: ٢١]
بهراستی برای شما، در رسولالله، الگو و سرمشقی نیکوست.
و سپس افزود: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را ندیدم که جز دو رکن یمانی، یعنی رکن حجر و رکن یمانی، بر دیگر ارکان خانه دست بکشد. معاویه رضي الله عنه سخن ابنعباس رضي الله عنهما را تأیید کرد و از دیدگاه خود برگشت و بدینسان کار درست را پذیرفت و دیگر، هیچ گاه رکن شمال شرقی و شمال غربی را مسح نکرد.
این حدیث، ردی بر کسانیست که کنار رکن یمانی میایستند و بچهای را که در آغوش دارند، مجبور میکنند برای تبرک، رکن یمانی را مسح کند و اگر بتوانند بر حجرالاسود نیز برای تبرک دست میکشند. بدون شک، این کار، بدعت است و نوعی شرک بهشمار میرود؛([۲]) زیرا مشروعیت دست کشیدن بر حجر و رکن یمانی، به سبب یا انگیزهی این کار، بستگی دارد و دخیل کردن هر انگیزهی دیگری، نامشروع و باطل است. تنها دلیل جواز دست کشیدن بر حجر و رکن یمانی، عمل رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم است و باید بدین اصل یا قاعدهی مهم توجه کنیم که هرکس، بدون دلیل شرعی یا اذن شارع، برای یک کار، دلیلتراشی کند، یا به عبارت دیگر، سببی وضع نماید که شارع اجازه نداده است، بدعتگذار بهشمار میرود؛ از اینرو باید کسانی را که مرتکب چنین اعمالی میشوند، نصیحت کنیم و به آنها تذکر دهیم که چنین کاری، غیرمشروع و نادرست و بدعت است تا هیچکس گمان نکند که سنگ، نفع و ضرر میرساند؛ و گرنه، ممکن است نسبت به سنگ اعتقاد پیدا کند و به بلای شرک، دچار شود.
خلاصه اینکه عمر فاروق رضي الله عنه دلیل بوسیدن حجرالاسود را بیان کرد و فرمود: تنها برای پیروی از سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، این کار را انجام میدهم و گرنه، خوب میدانم که سنگ، هیچ نفع و ضرری نمیرساند.
لذا درمییابیم که کمال بندگی در این است که انسان، بیچون و چرا فرمانبردار الله عزوجل باشد؛ چه سبب یا حکمت مشروعیت آن عمل را بداند و چه نداند. لذا مؤمن همینکه فرمان الاهی را میشنود، میگوید: شنیدم و اطاعت کردم. حال اگر حکمتش را بداند، پس نورٌ علی نور؛ و اگر حکمتش را نداند، به فرمان الله و رسولش عمل کرده است. الله متعال میفرماید:
﴿وَمَا كَانَ لِمُؤۡمِنٖ وَلَا مُؤۡمِنَةٍ إِذَا قَضَى ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥٓ أَمۡرًا أَن يَكُونَ لَهُمُ ٱلۡخِيَرَةُ مِنۡ أَمۡرِهِمۡۗ﴾ [الأحزاب: ٣٦]
سزاوار هیچ مرد و زن مؤمنی نیست که چون الله و فرستادهاش به کاری حکم دهند، برای آنها در کارشان اختیاری باشد.
از عایشهی صدیقه رضي الله عنها پرسیدند: چرا زن، باید روزههایی را که در عادت ماهیانهاش از دست داده، قضا یا جبران نماید، اما جبران نمازهای این دوران، بر او واجب نیست؟ عایشه رضي الله عنها فرمود: ما دستور یافتیم که روزههای دوران قاعدگی را جبران کنیم، اما دستور جبران نمازهای این دوران، برای ما صادر نشد. گویا امالمؤمنین رضي الله عنها بدین نکته تصریح میکند که مؤمن وظیفه دارد به حکم شریعت، عمل نماید؛ چه حکمت دستور شرعی را بداند و چه نداند
([۱]) صحیح بخاری، ش: ۱۵۹۷؛ و صحیح مسلم، ش: ۱۲۷۰.
([۲]) وقتی دست کشیدن بر رکن یمانی بهقصد تبرک، بدعت است، پس حکم دست کشیدن بر مزارها و قبرها چگونه میباشد؟ شکی نیست که به مراتب خیلی بدتر است.