۱۵۷- وعن عمرَ بن الخطاب رضي الله عنه قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: «منْ نَامَ عَنْ حِزْبِهِ مِنَ اللَّيْل، أَو عَنْ شَيْءٍ مِنْهُ فَقَرأَه ما بينَ صلاةِ الْفَجِر وَصلاةِ الظهر، كُتب لَهُ كأَنَّما قرأَهُ مِن اللَّيْلِ». [روایت مسلم]([۱])
ترجمه: عمر بن خطاب رضي الله عنه میگوید: رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «هر کس از خواندن بخشی از قرآن که در شب تلاوت میکرده یا از قرائت قسمتی از آن، به سبب غلبهی خواب باز بماند و در فاصلهی نماز صبح تا ظهر، آن را بخواند، گویا آن را در شب خوانده است و پاداش آن، به او میرسد».
شرح
مؤلف رحمه الله، حدیثی بدین مضمون از امیر مؤمنان، عمر بن خطاب رضي الله عنه نقل کرده که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: «هر کس از خواندن بخشی از قرآن که در شب تلاوت میکرده یا از قرائت قسمتی از آن، به سبب غلبهی خواب باز بماند و در فاصلهی نماز صبح تا ظهر، آن را بخواند، گویا آن را در شب خوانده است و پاداش آن، به او میرسد»؛ یعنی: گویا آن را در نماز شب خویش، خوانده است.
این حدیث نشان میدهد که وقتی انسان، عبادتی را آغاز کرد، باید بر آن مداومت و پایبندی کند؛ اگرچه پس از پایان وقتش باشد.
واژهی «حزب» که در حدیث ذکر شده، به معنای بخش یا قسمتی از هر چیزیست؛ از جمله احزاب قرآن و نیز دستهها و طوایف یا گروههای انسانی. بههر حال اگر کسی عادت داشته باشد که بخشی از قرآن را در نماز شب تلاوت کند، اما به سبب غلبهی خواب، از قرائت همه یا قسمتی از آن باز بماند و در فاصلهی نماز صبح تا ظهر، جبرانش نماید، مثلِ این است که آن را در نماز شب، خوانده است. ناگفته نماند که اگر تلاوتش در نماز وتر بوده، قضای آن را به صورت زوج، بهجا میآورد؛ یعنی یک رکعت بر تعداد رکعتهای وترش میافزاید و اگر سه رکعت، وتر میخوانده، در روز باید چهار رکعت بخواند و اگر به خواندن پنج رکعت وتر، عادت داشته، قضای آن را شش رکعت بخواند و اگر وترش، هفت رکعتی بوده، قضایش، هشت رکعتیست؛ بدین دلیل که عایشه رضي الله عنها میگوید: وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به سبب غلبهی خواب یا بیماری، از نماز شب بازمیماند، در روز، دوازده رکعت میخواند.
در حدیث عمر رضي الله عنه قید شده که قضای آن را در فاصلهی نماز صبح تا ظهر، ادا کند؛ اما احادیث دیگری وجود دارد که نشان میدهد پس از نماز صبح تا طلوع خورشید و بالا آمدن آن، بهاندازهی یک نیزه، نباید نماز خواند و بدینسان حدیثی که ذکر کردیم، قیدی برای حدیث عمر رضي الله عنه به شمار میرود که بیان شد؛ یعنی زمان جبران، از بالا آمدن خورشید بهاندازهی یک نیزه، آغاز میشود و تا ظهر ادامه دارد. برخی از علما گفتهاند: این حدیث، قید و شرطی ندارد و انسان هر زمان که بهیادش بیاید، باید قضای آن را ادا کند؛ زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بدون هیچ قید و شرطی فرموده است: «مَنْ نَامَ عَنْ صَلاةٍ أَوْ نَسِيَهَا فَلْيُصَلِّهَا إذَا ذَكَرَهَا، لا كَفَّارةَ لَهُ إلاّ ذلك»؛([۲]) یعنی: «هرکس، از نمازی خواب ماند یا آن را فراموش کرد، هرگاه بهیادش آمد، بخواند و کفارهی دیگری ندارد».
از حدیثی که مؤلف رحمه الله ذکر کرده است، چنین برداشت میشود که انسان باید بر کارهای نیک، مداومت و پایبندی نماید و در صورت امکان، قضای عملی را که فراموش میکند، بهجای آورد و اگر امکان جبران آن وجود نداشت، روشن است که قضای آن، از او ساقط میشود؛ مانند سنت «تحیة المسجد»؛ اگر کسی وارد مسجد شد و فراموش کرد که این دو رکعت سنت را بخواند و مدت زیادی گذشت، دیگر جبران ندارد؛ زیرا سنت بودن این نماز، مقید به سبب است؛ یعنی سببش، ورود به مسجد میباشد و وقتی تأخیر شود، دیگر، سنت نیست. حکمِ هر عملی که مقید به سبب میباشد، یعنی سبب مشخصی دارد، همین است و هرگاه سببش برداشته شود، جبران یا قضایی ندارد، مگر آنکه عمل واجبی مانند نمازهای پنجگانه باشد؛ البته هر عملی که مقید به زمان یا وقت مشخصیست، جبران دارد؛ مانند نمازهای سنت که اگر کسی، فراموش کرد و پس از پایان وقت بهیادش آمد، قضای آن را بهجا میآورد؛ زیرا این عمل، از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ثابت شده است.
همچنین اگر انسان، روزهی «ایام بیض» یعنی سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم ماه را از دست بدهد، پس از آن، میتواند جبرانش کند؛ گرچه روزهی سه روز در ماه در ابتدا یا در وسط یا در پایان ماه درست میباشد، اما بهتر است که در سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم ماه باشد.
([۲]) صحیح بخاری، ش: ۵۶۲؛ و صحیح مسلم، ش: ۱۱۰۲ بهنقل از انس بن مالک رضي الله عنه.