۱۵۵- وعن أَبِي ربْعِيٍّ حنْظَلةَ بنِ الرَّبيع الأُسيدِيِّ الْكَاتِب أَحدِ كُتَّابِ رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم قال: لَقينَي أَبُو بَكْر رضي الله عنه فقال: كَيْفَ أَنْتَ يا حنْظلَة؟ قُلْت: نَافَقَ حنْظَلَةُ، قال: سُبْحانَ الله ما تقُول؟! قُلْت: نَكُونُ عِنْد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم يُذكِّرُنَا بالْجنَّةِ والنَّارِ كأَنَّا رأْيَ عين، فَإِذَا خَرجنَا مِنْ عِنْدِ رسولِ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم عافَسنَا الأَزْوَاجَ وَالأَوْلادَ وَالضَّيْعاتِ نَسينَا كَثِيرًا. قال أَبُو بكْر رضي الله عنه: فَواللَّهِ إِنَّا لنَلْقَى مِثْلَ هَذَا. فانْطلقْتُ أَنَا وَأَبُو بَكْر حتى دخَلْنَا عَلى رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم. فقُلْتُ: نافَقَ حنْظَلةُ يا رسول الله، فقالَ رسولُ الله صلی الله علیه و آله و سلم: «ومَا ذَاكَ؟» قُلْتُ: يا رسولَ الله نُكونُ عِنْدكَ تُذَكِّرُنَا بالنَّارِ والْجنَّةِ كَأَنَّا رأْيَ العَيْنِ فَإِذَا خَرَجْنَا مِنْ عِنْدِكَ عَافَسنَا الأَزوَاج والأوْلاَدَ والضَّيْعاتِ نَسِينَا كَثِيرًا. فقال رسولُ الله صلی الله علیه و آله و سلم: «وَالَّذِي نَفْسِي بِيدِهِ أن لَوْ تَدُومُونَ عَلَى مَا تَكُونُونَ عِنْدِي وَفِي الذِّكْر لصَافَحتْكُمُ الملائِكَةُ عَلَى فُرُشِكُم وفي طُرُقِكُم، وَلَكِنْ يا حنْظَلَةُ ساعةً وساعةً» ثَلاثَ مرَّات. [روایت مسلم]([۱])
ترجمه: ابوربعی، حنظله بن ربیع اُسیِّدی رضي الله عنه، یکی از کاتبان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم میگوید: ابوبکر رضي الله عنه مرا دید و حالم را پرسید. گفتم: حنظله، منافق شده است. ابوبکر رضي الله عنه گفت: سبحانالله! چه میگویی؟! گفتم: هنگامی که نزد رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم هستیم و دربارهی بهشت و دوزخ برای ما سخن میگوید، گویا بهشت و دوزخ را با چشم خود میبینیم؛ اما وقتی از حضور پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم میرویم، زن و فرزند و روزمرگیها و مسایل زندگی، ما را به خود مشغول میکنند و بسیاری از فرمودههای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را از یاد میبریم. ابوبکر رضي الله عنه فرمود: به الله سوگند که ما نیز چنین حالی داریم؛ لذا با ابوبکر نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رفتم و وقتی به محضرش رسیدیم، عرض کردم: ای رسولخدا! حنظله منافق شده است؟ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: این چه سخنیست که میگویی؟ گفتم: ای رسولخدا! زمانی که در حضور شما هستیم و دربارهی بهشت و دوزخ با ما سخن میگویید، گویا بهشت و دوزخ را با چشم خود میبینیم و چون از محضر شما بیرون میرویم، زن و فرزند و مسایل زندگی، ما را به خود مشغول میکنند و بسیاری از فرمودههای شما را از یاد میبریم. رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «سوگند به ذاتی که جانم در دست اوست، اگر همیشه همان وضعی را داشته باشید که نزد من دارید و همواره در ذکر و یاد الله باشید، فرشتگان در خانهها و در راهها، با شما دست میدهند؛ اما ای حنظله، ساعتی (برای عبادت الله) و ساعتی (برای استراحت و رسیدگی به کارهای دنیا)». و این را سه بار تکرار فرمود.
شرح
مؤلف رحمه الله روایتی از یکی از کاتبان وحی به نام حنظله رضي الله عنه نقل کرده که میگوید: ابوبکر رضي الله عنه مرا دید؛ به او گفتم: حنظله، منافق شده است. این را از آن جهت دربارهی خود گفت که گمان میکرد وضعیتی که پیدا کرده، نفاق است. ابوبکر رضي الله عنه فرمود: «ما نیز زمانی که در حضور رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم هستیم و برای ما دربارهی بهشت و دوزخ سخن میگوید، گویا بهشت و دوزخ را با چشم خود میبینیم»؛ یعنی ایمان و یقین ما در سطح و اندازهای قرار میگیرد که گویا بهشت و دوزخ در برابر چشمان ماست. آنچه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم گفته یا خبری که بیان کرده، گویا به چشم مشاهده میشود و بلکه فراتر از این است؛ زیرا خبر راستگوترین بندهی الله میباشد که بیش از هر کسی الله را شناخته بود و با او ارتباط داشت.
در ادامهی این روایت، آمده است: «اما وقتی از حضور پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم میرویم، زن و فرزند و روزمرگیها و مسایل زندگی، ما را به خود مشغول میکنند». ابوبکر رضي الله عنه گفت: من نیز چنین حالتی دارم؛ لذا با هم نزد رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم رفتند و چون به محضر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رسیدند، حنظله رضي الله عنه گفت: ای رسولخدا! من منافق شدهام. رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «این چه سخنیست که میگویی؟» موضوع را با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در میان نهاد و گفت: هنگامی که نزد شما هستیم و با دربارهی بهشت و دوزخ سخن میگویید، یقین ما در سطحی قرار میگیرد که گویا بهشت و دوزخ را با چشم میبینیم؛ اما وقتی از نزد شما میرویم، زن و فرزند و مسایل زندگی، ما را به خود مشغول میکنند. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «سوگند به ذاتی که جانم در دست اوست، اگر همیشه همان وضعی را داشته باشید که نزد من دارید و همواره در ذکر و یاد الله باشید، فرشتگان در خانهها و در راهها، با شما دست میدهند»؛ یعنی بهخاطر یقینی که بدان میرسید، برای بزرگداشت و نیز استوار ساختن شما، با شما مصافحه میکنند؛ زیرا هرچه یقین بنده بیشتر شود، الله متعال او را بیش از پیش ثابتقدم و استوار میگرداند. همانطور که فرموده است:
﴿وَٱلَّذِينَ ٱهۡتَدَوۡاْ زَادَهُمۡ هُدٗى وَءَاتَىٰهُمۡ تَقۡوَىٰهُمۡ ١٧﴾ [محمد : ١٧]
و آنان که هدایت یافتند، (الله) بر هدایتشان افزود و پرهیزکاری و تقوایشان را به آنان بخشید.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در ادامه فرمود: «اما ای حنظله! ساعتی (برای عبادت الله) و ساعتی (برای نفس و رسیدگی به خانواده و کارهای دنیا)». و این را سه بار تکرار فرمود؛ یعنی انسان باید بخشی از وقتش را به عبادت الله عزوجل اختصاص دهد و بخشی دیگر را به خود و خانوادهی خویش تا بدینسان حق هر صاحب حقی را ادا کند.
این، بیانگر کمال و خوبی دین اسلام است. الله عزوجل حقی دارد که باید ادا کرد و نفس انسان و خانوادهاش نیز حقوقی دارند که باید رعایت نمود؛ همچنین باید حقوق مهمان و همهی حقوقی را که بر عهدهی ماست، پاس بداریم تا بتوانیم بهراحتی و با خیال آسوده، پروردگار خویش را عبادت کنیم؛ زیرا اگر انسان بر خود سخت بگیرد، خسته و درمانده میگردد و بسیاری از حقوق را پایمال میکند.
در تحصیل و کسب دانش نیز باید این نکته را رعایت کنیم؛ یعنی اگر هنگام مطالعهی کتابی احساس خستگی میکنیم، یا مطالعهی کتابی برای ما ملالتآور و خستهکننده است، کتاب دیگری بخوانیم و اگر فراگیری یکی از رشتههای علمی برای ما سخت و دشوار میباشد، به یادگیری دانشی بپردازیم که توانایی و استعدادش را داریم؛ بدینسان هم خود را راحت میکنیم و هم به دانش مفید و فراوانی دست مییابیم؛ اما اگر تحصیل علم را توفانی شروع کنیم و بر خود سخت بگیریم یا برای کسب دانشی، بر خود فشار بیاوریم، چه بسا خسته شویم و از ادامهی تحصیل باز بمانیم. برخی از مردم، برای مطالعه و تحصیل علم، خود را در رنج و زحمت میاندازند و این امر، در وجود آنها به صورت یک عادت درمیآید و اگر به آنچه که میخواهند، دست نیابند، افسرده و ناراحت میشوند! حال آنکه الله متعال هرکه را بخواهد، از فضل خویش بهرهمند میگرداند و او، دارای فضل بیکران است.