۱۵۳- وعن أَبِي جُحَيْفَةَ وَهبِ بْنِ عبد الله رضي الله عنه قال: آخَى النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله و سلم بَيْن سَلْمَانَ وأَبِي الدَّرْدَاء، فَزَارَ سلْمَانُ أَبَا الدَّرْدَاء، فَرَأَى أُمَّ الدَّرْدَاء مُتَبَذِّلَةً فقال: ما شَأْنُكِ؟ قالَت: أَخْوكَ أَبُو الدَّرداءِ لَيْسَ له حَاجةٌ فِي الدُّنْيَا. فَجَاءَ أَبُو الدرْدَاءِ فَصَنَعَ لَه طَعَاما، فقالَ لَه: كُلْ فَإِنِّي صَائِم، قال: ما أَنا بآكلٍ حَتَّى تأْكل، فَأَكَل، فَلَّمَا كانَ اللَّيْلُ ذَهَبَ أَبُو الدَّرْداءِ يقُوم فقال لَه: نَمْ فَنَام، ثُمَّ ذَهَبَ يَقُوم فقالَ لَه: نَم، فَلَمَّا كان من آخرِ اللَّيْلِ قالَ سلْمان: قُم الآنَ، فَصَلَّيَا جَمِيعا، فقالَ له سَلْمَان: إِنَّ لرَبِّكَ عَلَيْكَ حَقًّا، وَإِنَّ لنَفْسِكَ عَلَيْكَ حقًّا، ولأهلِك عَلَيْكَ حَقًّا، فَأَعْطِ كُلَّ ذِي حَقٍّ حَقَّه، فَأَتَى النَّبِيَّ صلی الله علیه و آله و سلم فَذَكر ذلكَ لَه، فقالَ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله و سلم: «صَدَقَ سلْمَانُ». [روایت بخاري]([۱])
ترجمه: ابوجُحَیفه، وهب بن عبدالله رضي الله عنه میگوید: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم میان سلمان و ابودرداء پیمان برادری برقرار کرد. روزی سلمان به دیدن ابودرداء رفت و امدرداء را ژولیده و ژندهپوش دید؛ پرسید: چرا چنین وضعیتی داری؟ امدرداء رضي الله عنها پاسخ داد: برادرت ابودرداء، نیازی به دنیا ندارد (و از دنیا رویگردان است). سپس ابودرداء آمد و غذایی برای سلمان درست کرد و به او گفت: تو بخور؛ من، روزه دارم. سلمان گفت: تا تو نخوری، من نیز نخواهم خورد. لذا ابودرداء (روزهاش را شکست و) غذا خورد. وقتی شب شد، ابودرداء برای عبادت برخاست. سلمان به او گفت: بخواب. و ابودرداء خوابید. سپس دوباره برای عبادت برخاست. سلمان به او گفت: بخواب. و چون شب به آخِر رسید، سلمان گفت: اکنون بلند شو. و هر دو نماز خواندند. آنگاه سلمان به ابودرداء گفت: الله، حقی بر تو دارد؛ نفس تو نیز بر تو حقی دارد و همینطور خانوادهات؛ پس، حقّ هر صاحب حقی را ادا کن. سپس ابودرداء نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آمد و این جریان را برایش بازگو کرد. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «سلمان، راست گفته است».
شرح
مؤلف رحمه الله از ابوجحیفه، وهب بن عبدالله رضي الله عنه چنین روایت کرده است که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم میان سلمان و ابودرداء رضي الله عنهما پیمان برادری برقرار نمود. ناگفته نماند پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پس از ورودش به مدینه، میان مهاجران و انصار رضي الله عنهم پیمان برادری بست. این، نوعی میثاق همبستگی بود که مهاجران را به منزلهی برادران انصار قرار میداد و حتی از یکدیگر ارث میبردند تا اینکه الله عزوجل این آیه را نازل کرد:
﴿وَأُوْلُواْ ٱلۡأَرۡحَامِ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلَىٰ بِبَعۡضٖ فِي كِتَٰبِ ٱللَّهِ﴾ [الأنفال: ٧٥]
و به حکم الله، خویشان (در ارث بردن) به یکدیگر سزاوارترند.
لذا ارث بردن مسلمانان از یکدیگر از پیمان برادری به خویشاوندی نسبی موکول گردید.
روزی سلمان رضي الله عنه به خانهی برادرش ابودرداء رضي الله عنه رفت و همسر برادرش را ژندهپوش و ژولیده دید؛ امدرداء رضي الله عنها لباس کهنهای بهتن داشت. سلمان رضي الله عنه از او پرسید: چرا اینگونه هستی؟ امدرداء رضي الله عنها پاسخ داد: برادرت نیازی به دنیا ندارد؛ یعنی از دنیا، و از همسر و خورد و نوش، و دیگر نعمتهای دنیوی رویگردان است.
سپس ابودرداء رضي الله عنه آمد و غذایی برای سلمان رضي الله عنه درست کرد و به او گفت: تو بخور؛ من، روزه دارم. سلمان رضي الله عنه گفت: روزهات را بشکن و غذا بخور؛ زیرا سلمان از سخنان امدرداء رضي الله عنها دریافته بود که ابودرداء رضي الله عنه همیشه روزه میگیرد و از دنیا و خوردن و آشامیدن، رویگردان است. لذا ابودرداء روزهاش را شکست و غذا خورد. وقتی شب شد و هنگام خواب فرارسید، ابودرداء رضي الله عنه برای عبادت برخاست. سلمان رضي الله عنه به او گفت: بخواب. و ابودرداء رضي الله عنه خوابید. سپس دوباره برای عبادت برخاست. سلمان به او گفت: بخواب. و چون شب به آخِر رسید، سلمان گفت: اکنون بلند شو. و هر دو نماز خواندند.
چنین به نظر میرسد که با هم و به صورت جماعت، نماز خواندند و شاید هر دو در یک زمان به نماز ایستادند و هر یک جداگانه نماز خواند. خواندن نماز شب با جماعت، جایز است؛ اما نباید همیشگی باشد. گفتنیست: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با برخی از اصحابش مانند ابنعباس، حذیفه بن یمان و عبدالله بن مسعود رضي الله عنهم نماز شب خوانده است؛ لذا علما میگویند: خواندن نماز شب با جماعت، جایز است؛ اما نباید همیشگی باشد.
آنگاه سلمان رضي الله عنه به ابودرداء رضي الله عنه گفت: الله، حقی بر تو دارد؛ نفس تو نیز بر تو حقی دارد و همینطور خانوادهات؛ پس، حقّ هر صاحب حقی را ادا کن. سخنی که سلمان رضي الله عنه به ابودرداء رضي الله عنه گفت، همان سخنیست که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به عمرو بن عاص رضي الله عنهما فرموده بود.
لذا درمییابیم که شایسته نیست که انسان، نفس خویش را برای روزه و نماز شب در رنج و زحمت بیندازد؛ بلکه باید با رعایت اعتدال و بهدور از تحمیل رنج و زحمت بر نفس خویش، به عبادت و نماز شب بپردازد.