۱۳۶- الثَّامنَ عشَر: عنْ جابرٍ رضي الله عنه قال: قال رسولُ الله صلی الله علیه و آله و سلم: «كُلُّ معرُوفٍ صدقَةٌ». [روایت بخاري. مسلم، این روایت را از حذیفه رضي الله عنه نقل کرده است.]([۱])
ترجمه: جابر رضي الله عنه میگوید: رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «هر کار نیک و پسندیدهای، صدقه است».
شرح
مؤلف رحمه الله، در باب زیاد بودن راههای خیر و نیکی، حدیثی بدین مضمون از جابر بن عبدالله رضي الله عنه نقل کرده که رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: «هر کار نیک و پسندیدهای، صدقه است». در حدیث واژهی «معروف» آمده و به هر کاری اطلاق میشود که مردم، آن را پسندیده میدانند یا در شریعت، از آن بهنیکی یاد شده است. لذا کار نیک و پسندیده، هم شامل کارهای عبادی میشود که انسان با انجام آن به عبادت الله میپردازد و هم شامل کارهایی میگردد که در عُرف مردم، نیک و پسندیده است؛ لذا هر عملی که انسان بهوسیلهی آن به عبادت الله عزوجل میپردازد، صدقهای بهشمار میرود. چنانکه پیشتر حدیثی ذکر شد که رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: «كُلٌ تَسبِيْحةٍ صَدقةٌ، وكُلُّ تحْمِيدَةٍ صدقَةٌ، وكُلُّ تهْلِيلَةٍ صَدَقةٌ، وكلُّ تَكْبِيرةٍ صَدَقَةٌ، وأمْرٌ بالمعْرُوفِ صدقَةٌ، ونَهْيٌ عَنِ المُنْكَرِ صدقَةٌ»؛([۲]) یعنی: «هر سبحانالله گفتن، یک صدقه است؛ هر الحمدلله گفتن، یک صدقه است؛ هر لاالهالاالله گفتن، یک صدقه است؛ هر اللهاکبر گفتن، یک صدقه است؛ هر امر به معروف، صدقه است؛ هر نهی از منکر، صدقه است».
همچنین هر چیزی که در عُرف مردم و در روابط اجتماعی آنها، نیک و پسندیده است، در این مفهوم میگنجد؛ مانند نیکی کردن به مردم از طریق کمک مالی به آنها یا خوشرویی و نرمزبانی با دیگران و خوشحال کردن آنان؛ نه اینکه با ترشرویی یا بدزبانی با دیگران برخورد کنیم؛ از اینرو علما رحمهمالله گفتهاند: یکی از کارهای خوب، این است که وقتی انسان به عیادت بیماری میرود، سعی کند با سخنان مهرآمیزی او را خوشحال کند و حتی میتواند برای تقویت روحیهی بیمار، سخنانی بر خلاف واقعیت بگوید؛ یعنی اگر حال بیمار، چندان خوب بهنظر نمیرسد، به او بگوید: الحمدلله حال تو بهتر است؛ البته این سخن را بدین نیت بگوید که وضعیت بیمار، میتواند از این هم بدتر باشد تا اشکالی پیش نیاید و دروغ هم نگفته است؛ زیرا روحیه دادن به بیمار، کمک زیادی به بهبودش میکند. اگر به بیمار روحیه دهند و به او بگویند که بیماریاش، بیماری سادهایست، این، باعث میشود که بیماریاش را فراموش نماید. برای شما شخصی را مثال میزنم که زخمی شده است؛ تا وقتی به کاری مشغول میباشد، دردِ زیادی احساس نمیکند؛ اما همین که سرش خلوت میشود، همهی دردها بهیادش میآید و گاه، این فکر و خیال از سرش میگذرد که این زخم، باعث مرگش خواهد شد. غافل شدن بیمار از بیماری خویش یا روحیه دادن به او و امیدوار کردنش به اینکه الله عزوجل شفایش خواهد داد، خیلی مفید است و کار نیکی بهشمار میرود که به بهبود بیمار کمک میکند؛ لذا هر کار پسندیدهای، ثواب صدقه را دارد. اگر شخصی، کنار شما نشست و دیدید که از گرما عرق کرده، و با پنکه یا وسایل دیگر خنکش کردید، این هم صدقهای محسوب میشود. همچنین اگر از میهمان خود با خوشرویی پذیرایی نمایید، اجر و ثواب صدقهای به شما میرسد. ابراهیم علیه السلام را ببینید که وقتی فرشتگان الاهی، در چهرهی تعدادی میهمان نزدش رفتند، برای پذیرایی از آنها شتاب کرد:
﴿قَالُواْ سَلَٰمٗاۖ قَالَ سَلَٰمٞۖ فَمَا لَبِثَ أَن جَآءَ بِعِجۡلٍ حَنِيذٖ ٦٩﴾ [هود: ٦٩]
(فرشتگان به ابراهیم گفتند:) به تو سلام میگوییم؛ او نیز سلام گفت و بیدرنگ برایشان گوسالهای بریان آورد.
علما گفتهاند: طرز سلام کردن ابراهیم علیه السلام از شیوهی سلام گفتن فرشتگان، بهتر بود؛ زیرا فرشتگان گفتند: به تو سلام میگوییم؛ یعنی جملهی «فعلیه» بهکار بردند و معنایش چنین میشود که اینک به تو سلام میگوییم؛ اما نحوهی سلام گفتن ابراهیم علیه السلام که با جملهی «اسمیه» بود، بیانگر تداوم و استمرار است؛ یعنی همواره سلام بر شما. بنابراین، با سلامی گرم و نیک، از میهمانانش استقبال کرد و آنگاه برای پذیرایی از آنها دست بهکار شد:
﴿فَرَاغَ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِۦ فَجَآءَ بِعِجۡلٖ سَمِينٖ ٢٦﴾ [الذاريات: ٢٦]
سپس پنهانی نزد خانوادهاش رفت و برایشان گوسالهای فربه (و بریان) آورد.
ابراهیم علیه السلام از آن جهت پنهانی و با شتاب نزد خانوادهاش رفت که مبادا میهمانانش، نگذارند که برای پذیرایی از آنها کاری انجام دهد یا بگویند که ما، چیزی نمیخواهیم. به هر حال، ابراهیم علیه السلام برایشان گوسالهای بریان آورد. گوشت بریانی یا کباب، از گوشتی که به روشهای دیگر پخته میشود، خوشمزهتر است و ابراهیم علیه السلام سعی کرد به بهترین شکل از میهمانانش پذیرایی کند. الله عزوجل میفرماید: ﴿فَقَرَّبَهُۥٓ إِلَيۡهِمۡ﴾ یعنی «و آن را نزدیکشان گذاشت». غذا را در جای دوری قرار نداد و به آنها نگفت که برای صرف غذا به محل غذاخوری بروید؛ بلکه غذا را نزدیکشان گذاشت تا از آنها بهخوبی پذیرایی کند. و آنگاه به آنها فرمود: ﴿قَالَ أَلَا تَأۡكُلُونَ﴾ یعنی: «مگر نمیخورید؟» در واقع به آنها گفت: بفرمایید؛ خواهش میکنم بفرمایید. در واقع، با ادب خاصی به آنها تعارف نمود که غذا میل کنند؛ اما فرشتگان چیزی نخوردند؛ زیرا فرشتگان، غذا نمیخورند و دستگاه گوارشی ندارند. الله متعال، آنها را از نور و به صورت پیکری یکپارچه آفریده است که نمیخورند و نمیآشامند و ادرار و مدفوع ندارند؛ بلکه همواره به ذکر و یاد الله عزوجل مشغولاند. الله جل جلاله میفرماید:
﴿يُسَبِّحُونَ ٱلَّيۡلَ وَٱلنَّهَارَ لَا يَفۡتُرُونَ ٢٠﴾ [الأنبياء: ٢٠]
شب و روز تسبيح مىگويند و سستی نمیکنند.
ابراهیم علیه السلام که دید میهمانانش هیچ نمیخورند و دست به سوی غذا دراز نمیکنند، نگران شد که مشکل چیست و چرا غذا نمیخورند؟ عربها عادت داشتند که وقتی میهمانشان چیزی نمیخورد، ناراحت و بدگمان میشدند و آن را نوعی بیاحترامی میدانستند. اینک نیز به میهمانی که چیزی نمیخورد، میگویند: بخور؛ نمکگیر نمیشوی. ابراهیم علیه السلام نیز بدبین و ناراحت شد و ترسید که مبادا مشکلی وجود داشته باشد؛ لذا خود را معرفی کردند:
﴿قَالُواْ لَا تَخَفۡۖ وَبَشَّرُوهُ بِغُلَٰمٍ عَلِيمٖ ٢٨﴾ [الذاريات: ٢٨]
گفتند: نترس. و او را به پسری دانا مژده دادند.
ابراهیم و همسرش، هر دو پیر شده بودند؛ لذا همسرش از شنیدن این مژده، دگرگون شد؛ الله عزوجل میفرماید:
﴿فَأَقۡبَلَتِ ٱمۡرَأَتُهُۥ فِي صَرَّةٖ فَصَكَّتۡ وَجۡهَهَا وَقَالَتۡ عَجُوزٌ عَقِيمٞ ٢٩﴾
[الذاريات: ٢٨، ٢٩]
در این هنگام همسرش (از روی تعجب) فریادزنان پیش آمد و به صورت خود زد و گفت: «من، پیرزن نازایی هستم»!
فرشتگان در پاسخش گفتند: «پروردگارت چنین فرموده است» و او هرچه بخواهد، انجام میدهد و برای پدید آمدن چیزی، فقط کافیست بگوید: پدید آی؛ و بیدرنگ پدید میآید. الله جل جلاله در اینباره میفرماید:
﴿قَالُواْ كَذَٰلِكِ قَالَ رَبُّكِۖ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡحَكِيمُ ٱلۡعَلِيمُ ٣٠﴾ [الذاريات: ٣٠]
(فرشتگان) گفتند: پروردگارت چنین فرموده است؛ بیگمان او، حکیم داناست.
الله متعال، در این آیه، ابتدا واژهی ﴿ ٱلۡحَكِيمُ ﴾ را ذکر کرده است و سپس واژهی ﴿ٱلۡعَلِيمُ﴾ را؛ البته در برخی دیگر از آیات میبینیم که واژهی «علیم» را پیش از واژهی «حکیم» ذکر فرموده است؛ زیرا اینجا موضوع به دنیا آمدن فرزندیست که مادرش، پیر و نازاست و چنین مسایلی بهندرت پیش میآید؛ لذا واژهی «حکیم» را پیش از «علیم» ذکر کرد تا بیانگر این باشد که این مسأله، برخاسته از حکمت الله عزوجل میباشد. بههر حال، ابراهیم علیه السلام در مهماننوازی، زبانزد شده است و مهماننوازی، یکی از کارهای نیک و پسندیده بهشمار میرود و به فرمودهی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم «هر کار نیک و پسندیدهای، صدقه است».