دوشنبه 24 صفر 1447
۲۷ مرداد ۱۴۰۴
18 آگوست 2025

۱۰۳- السابع: عنه أَنَّ رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم قال: «حُجِبتِ النَّارُ بِالشَّهَواتِ، وحُجِبتْ الْجَنَّةُ بَالمكَارِهِ». [متفق عليه؛ در روایتی از مسلم، به جای واژه‌ی «حُفَّت»، «حُجِبتْ» آمده که در معنا، یکی‌ست.]

۱۰۳- السابع: عنه أَنَّ رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم قال: «حُجِبتِ النَّارُ بِالشَّهَواتِ، وحُجِبتْ الْجَنَّةُ بَالمكَارِهِ». [متفق عليه؛ در روایتی از مسلم، به جای واژه‌ی «حُفَّت»، «حُجِبتْ» آمده که در معنا، یکی‌ست.]([۱])

ترجمه: ابوهریره رضي الله عنه می‌گوید: رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «دوزخ، در پسِ پرده‌ی شهوت‌ها و خواسته‌های نفسانی‌ست و بهشت، در حجابِ سختی‌ها و کارهای دشوار».

[نووی رحمه الله می‌گوید: یعنی میان او و دوزخ یا بهشت، این حجاب‌ها وجود دارد و اگر از حجاب شهوت بگذرد، وارد دوزخ می‌شود و چنان‌که از حجاب سختی‌ها عبور کند، وارد بهشت می‌گردد.]

شرح

مؤلف رحمه الله، حدیثی از ابوهریره رضي الله عنه نقل کرده که رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «آتش دوزخ، در حجاب شهوت‌هاست و بهشت، در حجاب دشواری‌ها»؛ یعنی پیرامون دوزخ را شهوت‌ها و امیال نفسانی گرفته و بهشت نیز با دشواری‌ها، احاطه شده است. شهوت، به هر میل درونی یا نفسانی گفته می‌شود که عقل و هوش را از سرِ انسان می‌برد و او را چنان از خود بی‌خود می‌کند که دین و مردانگی را رعایت نمی‌نماید. زنا، شهوت و میل شرمگاه انسان است که نفس انسان، رغبت زیادی به آن دارد و وقتی انسان، این پرده یا مانع را پاره کند، خود، زمینه‌ی ورود به دوزخ است. هم‌چنین نوشیدن شراب که نفس انسان، به آن میل و رغبت دارد؛ از این‌رو شارع، تازیانه ر ا به‌عنوان مجازاتی بازدارنده‌ی برای شراب‌خواری، صادر فرموده است؛ اما اگر انسان، این پرده را بِدَرَد و مشروب بنوشد، زمینه‌ی ورودش به دوزخ را فراهم کرده است. پناه بر الله!

محبت مال و ثروت نیز جزو امیال و خواسته های نفسانی‌ست؛ لذا انسانی که بر پایه‌ی چنین میل و رغبتی، دست به دزدی می‌زند یا مال دیگران را تصاحب می‌کند، در حقیقت، این پرده را می‌دَرَد و خود را سزاوار دوزخ می‌گرداند. تقلب و خیانت در معامله نیز برخاسته از میل درونی انسان به مال و ثروت می‌باشد و انسان، به‌خاطر شهوت مال یا علاقه‌ی نفسانی خود به ثروت، پرده‌ای را که میان او و دوزخ قرار دارد، پاره می‌کند و وارد دوزخ می‌شود.

فخرفروشی و برتری‌جویی بر مردم نیز یکی از حجاب‌های دوزخ است؛ هر انسانی، دوست دارد برتر و بهتر از دیگران باشد و اگر مطابق میل و خواسته‌ی نفسانی خود، فخرفروشی یا سلطه‌جویی نماید، در حقیقت پرده‌ای را که میان او و دوزخ قرار دارد، دریده است و وارد دوزخ خواهد شد. پناه بر الله.

اما درمان این بیماری یا میل نفسانی چیست؟ درمانش در همین حدیث، ذکر شده است؛ رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «و بهشت، در حجاب دشواری‌هاست»؛ یعنی بهشت، با اعمال یا کارهایی احاطه شده که برای نفس، سخت و ناگوار می‌باشد. نفس اماره، باطل را دوست دارد و حق، برایش ناگوار است. اگر انسان حق را رعایت کند، یعنی به انجام وظایف شرعی خود بپردازد و از کارهای حرام بپرهیزد، در حقیقت، از حجاب بهشت گذشته و خود را به بهشت رسانده است.

از این‌رو می‌بینیم که نفس انسان، نماز را سخت و دشوار می‌داند؛ به ویژه در سرمای زمستان یا هنگامی که انسان، در اثرِ خستگی ناشی از کار روزانه، به‌‌شدت خسته و خواب‌آلود است و نماز خواندن، برایش دشوار می‌باشد و به‌سادگی نمی‌تواند رخت‌خواب نرم و گرم را رها کند و به نماز بایستد؛ اما اگر این مانع را بشکند و این کار دشوار را انجام دهد، به بهشت می‌رسد.

نفس اماره، انسان را به سوی زنا فرا می‌خواند. زنا، شهوت یا میلی نفسانی‌ست که برای نفس، خوشایند می‌باشد؛ ولی برای نفس، ناگوار است که صاحبش، عقل و خرد خویش را به‌کار گیرد و از این میل زشت و ناپسند بپرهیزد. روشن است که خودداری از چنین کار ناپسندی، انسان را به بهشت می‌رساند؛ زیرا بهشت، در حجاب دشواری‌هاست.

جهاد در راه الله نیز بر نفس، دشوار است. الله جل جلاله می‌فرماید:

﴿كُتِبَ عَلَيۡكُمُ ٱلۡقِتَالُ وَهُوَ كُرۡهٞ لَّكُمۡۖ وَعَسَىٰٓ أَن تَكۡرَهُواْ شَيۡ‍ٔٗا وَهُوَ خَيۡرٞ لَّكُمۡۖ وَعَسَىٰٓ أَن تُحِبُّواْ شَيۡ‍ٔٗا وَهُوَ شَرّٞ لَّكُمۡۚ وَٱللَّهُ يَعۡلَمُ وَأَنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ ٢١٦﴾

[البقرة: ٢١٦]

جنگ و جهاد در راه الله بر شما فرض شده؛ هرچند برایتان ناگوار است. چه بسا چیزی را ناگوار بدانید، ولی برایتان خوب باشد. و چه بسا چیزی را دوست بدارید، ولی برایتان بد باشد. الله می­داند و شما نمی­دانید.

جهاد برای نفس، سخت و ناگوار است؛ اما اگر انسان این پرده را کنار بزند، خود، زمینه‌ای برای ورودش به بهشت می‌باشد. الله عزوجل می‌فرماید:

﴿وَلَا تَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ أَمۡوَٰتَۢاۚ بَلۡ أَحۡيَآءٌ عِندَ رَبِّهِمۡ يُرۡزَقُونَ ١٦٩ فَرِحِينَ بِمَآ ءَاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦ وَيَسۡتَبۡشِرُونَ بِٱلَّذِينَ لَمۡ يَلۡحَقُواْ بِهِم مِّنۡ خَلۡفِهِمۡ أَلَّا خَوۡفٌ عَلَيۡهِمۡ وَلَا هُمۡ يَحۡزَنُونَ ١٧٠ ۞يَسۡتَبۡشِرُونَ بِنِعۡمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَفَضۡلٖ وَأَنَّ ٱللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجۡرَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ ١٧١﴾                                                                             [ال عمران: ١٦٩،  ١٧١]

هرگز کسانی را که در راه الله کشته شدند، مرده مپندار؛ بلکه زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی می‌یابند. به آن‌چه الله از فضل خویش به آنان داده است، شادمانند و در حق کسانی که هنوز به آنان نپیوسته‌اند و به دنبال ایشان (شهید مى‏شوند) شادی می‌کنند؛ چراکه نه ترس و هراسی بر آن‌هاست و نه اندوهگین مى‏شوند. آنان، به نعمت و فضل الله و از این‌که الله، پاداش مؤمنان را از میان نمی‌برد، شادمانند.

وقتی انسان، این مانع سخت را بشکند و در راه الله جهاد کند، زمینه‌ی ورودش به بهشت را فراهم می‌سازد.

امر به معروف و نهی از منکر نیز برای نفس، ناگوار است و انسان‌ها درباره‌اش سهل‌انگاری می‌کنند و چون کارِ دشواری‌ست، هر کسی می‌گوید: به من چه؟ چرا خودم را برای مردم به زحمت بیندازم یا آن‌ها را از خود برنجانم؟ اما اگر این مانع سخت را بشکند و امر به معروف و نهی از منکر کند، این، خود زمینه‌ی ورودش به بهشت خواهد بود. به همین شکل همه‌ی دستورهای الهی برای نفس انسان، ناگوار است؛ لذا نفس خویش را به انجام دستورهای پروردگار متعال، وادار کن تا وارد بهشت شوی.

پرهیز از کارهای حرام برای نفس، سخت و دشوار است؛ به‌ویژه در شرایطی که انگیزه‌ای قوی برای گناه کردن وجود دارد. لذا وادار کردن نفس به کنار گذاشتن کارهای حرام، یکی از اسباب ورود به بهشت است. به عنوان مثال: برای جوانِ مجردی که در یک کشور غیراسلامی و آزاد زندگی می‌کند، خیلی مشکل است که از عمل زشت زنا، پرهیز نماید؛ چون انجام چنین کارهایی در این کشورها، آزاد است و زنان جوان و دختران زیبا به این جوان مجرد، عرض اندام می‌کنند؛ لذا زمینه‌ی زنا برایش فراهم است؛ اما اگر بر خلاف میل نفسانی خویش، از زنا دوری کند، سزاوار ورود به بهشت می‌باشد. رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است:

«سَبْعَةٌ يُظِلُّهُمُ اللَّهُ فِي ظِلِّهِ يَوْمَ لا ظِلَّ إِلا ظِلُّهُ»؛([۲]) یعنی: «الله در روزي كه هيچ سايه‌اي جز سايه‌ی او وجود ندارد، هفت گروه را در زير سايه‌ی خود، جاي مي‌دهد». روز قیامت، خورشید داغ و سوزان که هزاران سال نوری از ما فاصله دارد، به‌اندازه‌ای نزدیک می‌شود که بالای سرِ مردم قرار می‌گیرد و فقط یک «میل» از آنان فاصله دارد؛ یک میل می‌تواند به‌اندازه‌ی «چوب سرمه‌کش» باشد یا به‌اندازه‌ی یک‌سوم فرسنگ. در هر حال، به مردم خیلی نزدیک می‌گردد؛ اما الله متعال در آن روز که هیچ سایه‌ای جز سایه‌ی او وجود ندارد، هفت گروه را در زیر سایه‌اش جای می‌دهد؛ یعنی الله متعال، در آن روز سایه‌ای می‌آفریند تا کسانی که سزاوارند، زیرِ این سایه جای گیرند؛ زیرا در آن روز، هیچ کوه و درخت یا دره و ساختمانی وجود ندارد که سایه داشته باشد و مردم به سایه‌اش پناه ببرند و تنها همین سایه‌ای که الله می‌آفریند، وجود خواهد داشت تا آن دسته از بندگانش را که بخواهد، در زیر آن جای دهد. آن‌گاه رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم این هفت گروه را برشمرد و فرمود: «الإِمَامُ الْعَادِلُ»؛ یعنی: «فرمانروای عادل». منظور از فرمانروای عادل، تنها حاکم یا فرمانروایی نیست که در میان نزدیکان خود و دیگران، یک‌سان رفتار می‌کند؛ این، یکی از مفاهیم یا شاخص‌های عدالت است؛ اما فرمانروای عادل، کسی‌ست که هم در رابطه با مردم و هم در میان مردم، مطابق شریعت الله حکم می‌راندو حکم‌رانی و قضاوتش، بر طبق شریعت الهی‌ست. لذا اگر کسی در میان مردم به‌عدالت داوری نماید، اما شریعت الهی را در میان آن‌ها اجرا نکند، فرمانروای عادلی نیست. فرمانروای عادل، کسی‌ست که هم قوانین شرعی را اجرا می‌کند و هم در میان مردم، به‌عدالت حکم می‌نماید.

رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم در ادامه فرمود: «وَشَابٌّ نَشَأَ فِي عِبَادَةِ رَبِّهِ، وَرَجُلٌ قَلْبُهُ مُعَلَّقٌ بِالْمَسَاجِدِ، وَرَجُلانِ تَحَابَّا فِي اللَّهِ اجْتَمَعَا عَلَيْهِ وَتَفَرَّقَا عَلَيْهِ، وَرَجُلٌ  دَعَتْهُ امْرَأَةٌ ذَاتُ مَنْصِبٍ وَجَمَالٍ، فَقَالَ: إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ»؛ یعنی: «جواني كه در اطاعت و بندگيِ الله، رشد يافته است. كسي كه همواره به مسجد دل‌بسته باشد. دو مسلماني كه فقط به‌خاطر خشنودي الله با يك‌ديگردوست باشند و بر همین اساس، گردِ هم می‌آیند یا از يك‌ديگر جدا مي‌شوند. كسي كه زني زيبا و صاحب مقام، او را به سوی خود بخواند؛ ولي او نپذيرد و بگويد: من از الله مي‌ترسم». همین مورد، موضوع مورد بحث ماست که زنی زیبا و صاحب مقام، شخصی را به سوی خود بخواند و او به‌رغم میل و رغبت نفسانی خود، از این عمل زشت دوری می‌کند و می‌گوید: من، از الله می‌ترسم؛ مردی جوان که قدرت جسمی و جنسی دارد و همه‌ی زمینه‌ها برای زنا فراهم است و هیچ مانعی وجود ندارد! البته یک مانع وجود دارد؛ یعنی ترس از الله عزوجل. این شخص که از ترس الله، از چنین گناهی دوری می‌کند، روز قیامت جزو کسانی خواهد بود که در زیر سایه‌ی الهی جای می‌گیرند.

و اما ششم: «رَجُلٌ تَصَدَّقَ بِصَدَقَةٍ فَأَخْفَاها حَتَّى لا تَعْلَمَ شِمَالُهُ مَا تُنْفِقُ يَمِينُهُ»؛ یعنی: «كسي كه با دست راستش، به‌گونه‌ای صدقه دهد كه دست چپش نداند که دست راستش چه صدقه می‌دهد». و این از اخلاص اوست.

و هفتم: «رَجُلٌ ذَكَرَ اللَّهَ خَالِيًا، فَفَاضَتْ عَيْنَاه»؛ یعنی: كسي كه در تنهايي و دور از چشم دیگران، یا در حالی که قلبش از دنیا و وسوسه های دنیوی خالی‌ست، الله را یاد کند و از شوق و ترس پروردگارش، اشک از چشمانش سرازیر شود. لذا چیزی که در قلبش وجود دارد، ذکر الله متعال است و الله را در این خلوت قلبی یا خلوت مکانی یاد می‌کند و اشک، از چشمانش سرازیر می‌شود و جزو کسانی قرار می‌گیرد که الله متعال در روزی که سایه‌ای جز سایه‌ی او وجود ندارد، آن‌ها را در زیر سایه‌ی خود، جای می‌دهد.

خلاصه این‌که آتش دوزخ، با شهوت‌ها و امیال نفسانی احاطه شده و بهشت، در حجاب دشواری‌هاست؛ پس با نفس خود برای انجام کارهایی که الله دوست دارد، جهاد کن؛ گرچه برایش ناگوار باشد و بدان که این تجربه‌ی انسان باتجربه و کارآزموده‌ای‌ست که اگر نفس خود را به اطاعت و بندگی الله عزوجل وادار سازی، نفس تو با عبادت الله، اُنس می‌گیرد و به انجام کارهای نیک عادت می‌کند؛ به‌گونه‌ای که رها کردن کارهای نیک برایش دشوار می‌گردد.

گاه، دیده می‌شود که نماز جماعت برای برخی از مردم، دشوار است؛ اما پس از مدتی که نمازشان را با جماعت می‌خوانند، به‌اندازه‌ای به نماز جماعت اُنس می‌گیرند که هیچ‌کس نمی‌تواند آن‌ها را از نماز جماعت باز دارد. لذا بیایید تا خود را به انجام کارهای نیک عادت دهیم و خواهیم دید که پس از مدتی، نفس ما رام می‌شود و خود، مشتاق کارهای نیک می‌گردد. از الله متعال درخواست می‌کنم که همه‌ی ما را به ذکر و شکر و عبادتش، توفیق دهد.

([۱]) صحیح بخاری، ش: ۶۴۸۷؛ و صحیح مسلم، ش: ۲۸۲۳.

([۲]) صحیح بخاری، ش: (۲۲۰، ۱۳۳۴، ۶۳۰۸)؛ و مسلم، ش: ۱۷۱۲.

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی
مطالب مرتبط:

۱۰۲- السادس: عن أبي هريرة رضي الله عنه قال: قال رسولُ الله صلی الله علیه و آله و سلم: «المُؤمِنُ الْقَوِيُّ خيرٌ وَأَحبُّ إِلى اللَّهِ مِنَ المُؤْمِنِ الضَّعِيفِ وفي كُلٍّ خيْرٌ. احْرِصْ عَلَى مَا ينْفَعُكَ، واسْتَعِنْ بِاللَّهِ وَلاَ تَعْجَزْ. وإنْ أصابَك شيءٌ فلاَ تقلْ: لَوْ أَنِّي فَعلْتُ كانَ كَذَا وَكذَا، وَلَكِنْ قُلْ: قدَّرَ اللَّهُ، ومَا شَاءَ فَعَلَ، فَإِنَّ لَوْ تَفْتَحُ عَمَلَ الشَّيْطَان». [روایت مسلم]

۱۰۲- السادس: عن أبي هريرة رضي الله عنه قال: قال رسولُ الله صلی الله علیه و آله و سلم: «المُؤمِنُ الْقَوِيُّ خيرٌ وَأَحبُّ إِلى اللَّهِ مِنَ المُؤْمِنِ الضَّعِيفِ وفي كُلٍّ خيْرٌ. احْرِصْ عَلَى مَا ينْفَعُكَ، واسْتَعِنْ بِاللَّهِ وَلاَ تَعْجَزْ. وإنْ أصابَك شيءٌ فلاَ تقلْ: لَوْ أَنِّي فَعلْتُ كانَ كَذَا وَكذَا، وَلَكِنْ قُلْ: قدَّرَ اللَّهُ، ومَا […]

ادامه مطلب …

۹۹- الرابع: عن عائشة رضي الله عنها أَنَّ النَّبِيَّ صلی الله علیه و آله و سلم كَان يقُومُ مِنَ اللَّيْلِ حتَّى تتَفطرَ قَدمَاهُ، فَقُلْتُ لَهُ: لِمْ تصنعُ هذا يا رسولَ‌اللَّهِ، وقدْ غفَرَ الله لَكَ مَا تقدَّمَ مِنْ ذَنبِكَ وما تأخَّرَ؟ قال: «أَفَلاَ أُحِبُّ أَنْ أكُونَ عبْداً شكُوراً؟» [متفقٌ عليه؛ این، لفظ بخاری است.]

۹۹- الرابع: عن عائشة رضي الله عنها أَنَّ النَّبِيَّ صلی الله علیه و آله و سلم كَان يقُومُ مِنَ اللَّيْلِ حتَّى تتَفطرَ قَدمَاهُ، فَقُلْتُ لَهُ: لِمْ تصنعُ هذا يا رسولَ‌اللَّهِ، وقدْ غفَرَ الله لَكَ مَا تقدَّمَ مِنْ ذَنبِكَ وما تأخَّرَ؟ قال: «أَفَلاَ أُحِبُّ أَنْ أكُونَ عبْداً شكُوراً؟» [متفقٌ عليه؛ این، لفظ بخاری است.]([۱]) ترجمه: عایشه […]

ادامه مطلب …

۱۱۲- السادس عشر : عن أبي مسعود عقبة بن عمرو الأنصاري البدري رضي الله عنه قَالَ : لَمَّا نَزَلَتْ آيةُ الصَّدَقَةِ كُنَّا نُحَامِلُ عَلَى ظُهُورِنَا، فَجَاءَ رَجُلٌ فَتَصَدَّقَ بِشَيءٍ كَثيرٍ، فقالوا: مُراءٍ وَجَاءَ رَجُلٌ آخَرُ فَتَصَدَّقَ بِصَاعٍ فقالُوا : إنَّ اللهَ لَغَنيٌّ عَنْ صَاعِ هَذَا! فَنَزَلَتْ: ﴿ٱلَّذِينَ يَلۡمِزُونَ ٱلۡمُطَّوِّعِينَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ فِي ٱلصَّدَقَٰتِ وَٱلَّذِينَ لَا يَجِدُونَ إِلَّا جُهۡدَهُمۡ فَيَسۡخَرُونَ مِنۡهُمۡ سَخِرَ ٱللَّهُ مِنۡهُمۡ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٌ ٧٩﴾ [التوبة: ٧٩] ؛ [مُتَّفَقٌ عَلَيه]

۱۱۲- السادس عشر : عن أبي مسعود عقبة بن عمرو الأنصاري البدري رضي الله عنه قَالَ : لَمَّا نَزَلَتْ آيةُ الصَّدَقَةِ كُنَّا نُحَامِلُ عَلَى ظُهُورِنَا، فَجَاءَ رَجُلٌ فَتَصَدَّقَ بِشَيءٍ كَثيرٍ، فقالوا: مُراءٍ وَجَاءَ رَجُلٌ آخَرُ فَتَصَدَّقَ بِصَاعٍ فقالُوا : إنَّ اللهَ لَغَنيٌّ عَنْ صَاعِ هَذَا! فَنَزَلَتْ: ﴿ٱلَّذِينَ يَلۡمِزُونَ ٱلۡمُطَّوِّعِينَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ فِي ٱلصَّدَقَٰتِ وَٱلَّذِينَ لَا […]

ادامه مطلب …

۹۶- فالأَول: عن أبي هريرة رضي الله عنه قال قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: «إِنَّ الله تعالى قال: منْ عادى لي وليًّاً فقدْ آذنتهُ بالْحرْب. وَمَا تقرَّبَ إِلَيَّ عبْدِي بِشْيءٍ أَحبَّ إِلَيَّ مِمَّا افْتَرَضْت عليْهِ، وما يَزالُ عبدي يتقرَّبُ إِلىَّ بالنَّوافِل حَتَّى أُحِبَّه، فَإِذا أَحبَبْتُه كُنْتُ سمعهُ الَّذي يسْمعُ به، وبَصره الَّذي يُبصِرُ بِهِ، ويدَهُ الَّتي يَبْطِش بِهَا، ورِجلَهُ الَّتي يمْشِي بها، وَإِنْ سأَلنِي أَعْطيْتُه، ولَئِنِ اسْتَعَاذَنِي لأُعِيذَّنهُ». [روایت بخاري]

۹۶- فالأَول: عن أبي هريرة رضي الله عنه قال قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: «إِنَّ الله تعالى قال: منْ عادى لي وليًّاً فقدْ آذنتهُ بالْحرْب. وَمَا تقرَّبَ إِلَيَّ عبْدِي بِشْيءٍ أَحبَّ إِلَيَّ مِمَّا افْتَرَضْت عليْهِ، وما يَزالُ عبدي يتقرَّبُ إِلىَّ بالنَّوافِل حَتَّى أُحِبَّه، فَإِذا أَحبَبْتُه كُنْتُ سمعهُ الَّذي يسْمعُ به، […]

ادامه مطلب …

۱۰۴- الثامن: عن أبي عبد الله حُذَيْفةَ بن اليمانِ رضي الله عنهما قالَ: صَلَّيْتُ مع النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله و سلم ذَاتَ ليَْلَةٍ، فَافَتَتَحَ الْبقرة، فقُلْتُ يرْكَعُ عِندَ المائة، ثُمَّ مضى، فَقُلْت يُصلِّي بِهَا في رَكْعةٍ، فَمَضَى. فَقُلْت يَرْكَع بهَا، ثمَّ افْتتَح النِّسَاءَ، فَقَرأَهَا، ثمَّ افْتتح آلَ عِمْرانَ فَقَرَأَهَا، يَقْرُأُ مُتَرَسِّلاً إذَا مرَّ بِآيَةٍ فِيها تَسْبِيحٌ سَبَّحَ، وإِذَا مَرَّ بِسْؤالٍ سَأل، وإذَا مَرَّ بِتَعَوذٍ تَعَوَّذَ، ثم ركع فَجعل يقُول: «سُبحانَ رَبِّيَ الْعظِيمِ» فَكَانَ ركُوعُه نحْوًا مِنْ قِيامِهِ ثُمَّ قَالَ: «سمِع اللَّهُ لِمن حمِدَه، ربَّنا لك الْحمدُ» ثُم قَام قِياماً طوِيلاً قَريباً مِمَّا ركَع، ثُمَّ سَجَدَ فَقالَ: «سبحان رَبِّيَ الأعلَى» فَكَانَ سُجُوده قَرِيباً مِنْ قِيامِهِ. [روایت مسلم]

۱۰۴- الثامن: عن أبي عبد الله حُذَيْفةَ بن اليمانِ رضي الله عنهما قالَ: صَلَّيْتُ مع النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله و سلم ذَاتَ ليَْلَةٍ، فَافَتَتَحَ الْبقرة، فقُلْتُ يرْكَعُ عِندَ المائة، ثُمَّ مضى، فَقُلْت يُصلِّي بِهَا في رَكْعةٍ، فَمَضَى. فَقُلْت يَرْكَع بهَا، ثمَّ افْتتَح النِّسَاءَ، فَقَرأَهَا، ثمَّ افْتتح آلَ عِمْرانَ فَقَرَأَهَا، يَقْرُأُ مُتَرَسِّلاً إذَا مرَّ […]

ادامه مطلب …

۱۰۵- التاسع: عن ابن مسعودٍ رضي الله عنه قال: صلَّيْت مَعَ النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله و سلم لَيلَةً، فَأَطَالَ الْقِيامَ حتَّى هممْتُ بِأمرِ سُوءٍ! قِیلَ: وَمَا هممْتَ بِهِ؟ قَالَ: هممْتُ أَنْ أجْلِسَ وَأدعَهُ. [متفق عليه]

۱۰۵- التاسع: عن ابن مسعودٍ رضي الله عنه قال: صلَّيْت مَعَ النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله و سلم لَيلَةً، فَأَطَالَ الْقِيامَ حتَّى هممْتُ بِأمرِ سُوءٍ! قِیلَ: وَمَا هممْتَ بِهِ؟ قَالَ: هممْتُ أَنْ أجْلِسَ وَأدعَهُ. [متفق عليه]([۱]) ترجمه: ابن‌مسعود رضي الله عنه می‌گوید: یکی از شب‌ها با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم […]

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه